اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
شماره سی‌ودوم نورهان شهریور 1403 (50)
تقویم
دوشنبه ، 21 آبان ماه 1403
10 جمادی‌الاول 1446
2024-11-11

تحلیل محتوایی خانه‌ی گربه‌ها

                                          
                                          لیلا درخش


«تحلیل محتوایی خانه‌ی گربه‌ها»

رمان خانه گربه‌ها نوشتهی هیوا قادر ،نویسندهی کرد ،جهانی از تنهایی آدمی را در بیست و چهار داستان،بازگو میکند .نویسنده در روایت این تنهایی سراغ گربهها میرود و دلیل پناه بردن آدمی به محبت دنیای حیوانات خانگی را در داستان زندگی شخصیت‌ها به شیوایی تمام بیان میکند .اما این ظاهر روایت است ؛ هر داستان در حقیقت با نمادسازی یکی از  انواع نژاد گربهها ،که هر یک استعارهای از مهاجرترین موجودات قدیمی جهاناند ،قرار است راوی داستانی گاه تلخ  و گاه شیرین و گاه پیچیده به خرافات و گاه خاطرهای از خیانت و عشق و امید و زندگی را ،از مردمانی دور شده از دیار خود بیان کند و این از زیباترین تمثیل پردازیهای داستان است  .در این بازگویی داستان در مییابید که خود گربهها نه تنها استعارهای از غریبترین موجودات این کرهی خاکیاند ، بلکه  توانستهاند با هر بلا و سختی بسازند و با همین جان سختی است  که باعث شده محکوم به داشتن نُه روح شوند ، گربههایی که در طول تاریخ جان به سلامت برده و مسافر بلاد مختلف شدهاند.پس در این تشابه و تمثیل آدمی هم باید از هر تهدیدی، نترسد  و با شرایط سخت بسازد تا رهایی و نجات از هر غمی را به تلاش خویش باز بیابد . یوسف به اجبار وارد خانهی گربهها میشود و حالا به طور اتفاقی قرار است زیستن با گربهها، تمام تلخی «یوسف محمد ‌»شخصیت اصلی داستان را ،از بار سنگین مهاجرت اجباریاش ،کم کند .یوسف پناهنده است و این گزند تفاوت بین شهروند و پناهنده بودن ،دقیقا شبیه کوچ اجباری سرزمین و زادگاه گربهها به انتخاب صاحبانشان ،سخت دردناک است .گربهها هم مثل او در انتخابهایشان سهیم نیستند .همانند انسان امروزی که دیگر توان کنترل سرنوشتش ،فقط به دست خودش نیست و هزار عامل دیگر بر سر سرنوشتش ،جریان ساز است .یوسف یک ماه مجبور به کار اجباری در خانهی سیمبا است و این آغاز راهی ست تا پس از گذران آن به این درک برسد که _تنهایی دیگران را هم با خود به خانه ببرد _و این تغییرات به مرور در او ایجاد می شود آن هم درست در زمانی که خود و سرزمینش را تنهاترین تنها مییابد .او در کشوری زیسته که مدام در حال جنگ است و بدتر از آن دیگرانی هستند که هویتش را به رسمیت   نمیشناسند و همین کافیست هر جای دنیا که باشد خود را تنها ببیند او از سرزمینی آمده است که حالا باید بر سر رسمیتش بجنگد .فریاد بکشد تا انکار نشود .تمام اتفاق داستان از تقابلی قابل تأمل در نزاعی نژاد پرستانه ،که خود میتواند به بحثی چالش برانگیز  بدل شود، آغاز میشود. نزاعی که از یک سو داستان اقلیمیست که  از جانب حکومت‌ها در انزوا و محرومیت مانده است و از سوی دیگر اعتراض به جدایی و رسمیت داشتن این استقلال .

نویسنده با عبور یوسف محمد از آن تنش سربسته از این نزاع میگذرد و عامدانه به تنهایی نه یک اقلیت نه یک سرزمین ، که به تنهایی تمام آدمیان اسیر در چنگال جهان امروز میپردازد و این نگاه معرفت شناسانه  به تمام انسانهای جهان ،تحسین برانگیز است .او در لابه لای روایت شخصیتهای داستان ،از انواع طرد شدنها و نادیده گرفته شدنها ، از تمام فرارها و جستجوی رهاییها، به عمق تنهایی « انسان »اشاره می کند و انسان گریخته از جنگ و تجاوز و خیانت و تحقیر و دلتنگیهای فردی و اجتماعی را با تنهایی عمیقش به تصویر میکشد  .یوسف به مرور از دنیای پیچیدهی خانهی گربهها،از بیان راحت و صریح هر زندگی ،از افشای راز هر فرد و ارزشمندی شناخت داستان آدمها ،یاد میگیرد جهان را از منظر عواطفاش ببیند و گربهها چه تاثیر شگرفی دارند بر این تغییر .به قول همینگویگربه صداقت عاطفی مطلقی دارد.انسانها به دلایلی ممکن است احساس خود را پنهان کنند ولی گربه چنین کاری نمیکند

شخصیتهای اثر عمدتا زنان هستند و روایتها بیشتر از زبان زنان بازگو میشود و این خود دلیل بر قدرت قلم نویسنده است که اینچنین، راه به توصیف دنیای ظریف زنانه یافته است . در شرح هر داستان ،ذکر پندی از بزرگان یا ضربالمثلهای مردمان جهان ،که در بردارندهی نکتهای مهم در شناخت گربههاست با محتوایی سازگار با داستان آن بخش، بر زیبایی اثر افزوده است .داستان راوی تنهایی و سردی روابط دنیای انسانی ست و در این روایت سهم تنهایی مهاجران شرقی به دنیای غرب بیشتر است چراکه آنها باید با موارد تاثیر گذار بر فرهنگ عامهی جهان غرب هم،دست و پنجه نرم کنند .گویی شبیه گربههای سیاهی که باید سوای گربهها سخت جانی به خرج دهند و با خرافهها هم مقابله کنند .آشنایی نویسنده با زبان فارسی و ذکر ابیاتی از شاعران ایرانی نه تنها برای مخاطب فارس زبان خوشایند است بلکه در معرفی مشترکات ریشههای فرهنگی مردمان این سرزمینها به جهان پیرامون هم حائز اهمیت است .

نثر هیوا قادر صمیمی و روان است بی هیچ پیچیدگی کلامی .نویسنده در هر داستان و در دل هر روایت ،به روانکاوی و تحلیل مردمان سرزمینی  می پردازد .اما پایان بندی اثر ،پس از روایت یک جهان تنهایی به سوختن و دوباره ساختن خانهای میپردازد که حالا باید خانهی گربههای سیاهی باشد که اسیر تنگ نظری مردمانند و این امید و توامان آرزوییست بر این جهان که شاید روزی برسد که از ویرانههای باقی مانده از جنگ و تنگ نظری و نژادپرستی بر جهان ،آدمی جهانی نو بنا کند .

ترجمهی مریوان حلبچهای در این اثر مانند باقی ترجمههایش روان و یکدست است. تسلط او بر زبان فارسی و کردی باعث به گزینی واژههاست و این توانایی بر شیوایی و روایی اثر میافزاید .

رمان خانهی گربهها رمانی سرشار از عواطف انسانیست .انسانی تنها که امید به ساخت جهانی دیگر او را زنده و پویا نگه داشته است








ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات