اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
جمعه ، 7 ارديبهشت ماه 1403
18 شوال 1445
2024-04-26
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 97
بازدید امروز: 8591
بازدید دیروز: 4260
بازدید این هفته: 35912
بازدید این ماه: 35912
بازدید کل: 14904003
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



فردا آفتاب مرخص است

 

 

 

 

1

 

 آرام

نه من به از پیوست نه به سینه دست به شانه سر 

از همین حرف ها بیرون آمد بانو انگار نبود نمی دانم پیوسته انکار می کنم پشت از پشتم کوه را یخ بست هرگز نه پیوست به نه... از کدام راه باز کنم آغوش... سینه ام سرد است سر بر دار گذاشتم سر بر دارم

 ببینی. ببین!...

آرام گذشت و تنها من دست بسته از آرام به جا ماندم

 کُنج دیوار... از پیوست نه نبود سراغ بگیرم آرامش در

 شهر قدم نزده از عابر بپرسم چطوری!... آرام از سمت

 غروب آمد نه... انگار از جدایی جداست شب را روز آرام

 گرفت بغل... چند وقت گفتم سرود عشق زیباست

 عزیزم؛

بیرون نه آمد انگار نبود فکر کنم هستی... چند روز پیش تر

 دندان کشیدم انبر را در آوردم دوباره پیوست کنم عقلم را

 به نیش خنده هات. چطور بود؟ ای... بد بدک نبود. حالا

 حرف زدنم فرق در میان هستی... از چند روز پیش تر

 تعیین کرد بانو از کجای متن حرف می زنی


کنار دیوار زانو زد سر از حوصله در آورد آرام خواست به

 پیوست نه شاید از عادت بود بد نشستم روبرو... معمولا

 از چشم های تو پیروی کردم باز از ردیف نرده ها مثل یک

 پرنده بیرون قفس بال بال زدم پشت به دیوار آرام و

 مستقیم به چشم ها... تو از هیچ، نه از کوه پایین آمدی

 شاید

برف نشست پشتم روی شانه فرسنگ ها دور به پیوست

 داشت یکسره بارید هوا... صدای سرما از کوچه در آمد

 نه به این چیزها خوشم هولم نکنید نه به این که هستم

 به این که بود در چشم بانو... سال بعد تشرّف بلامانع

 است. برو کنار... عقب سپیدی های عشق دوست دارم

 بدوم

پاشنه را نکَندم ببین وقت است سرِ پا لبخند بزنی به بچه. ای... قرار بود بیاید پشت برف پارسال ایستاد جای درخت کاج سبز شد سپید - برفی هرگز نیامد زیباتر از آرام پیوست کنم دانه دانه سطح زمین خواب آلوده پشت

 سرم راه افتاد دمِ در یک شاخه گل آرام از دستم گرفت

نه به این وقت داشتم انتظار پیرم کرد نه به این صورت

 چاه بکَنم پشت مانیتور... صورتت زیباست بانو چند دکمه

 فاصله سرِ راه عجیب نبود دیشب خواب دیدم آرام آمد

 آرام گذشت آرام نبود به پیوست... یعنی من از یک اضافه

 دلخوشم بعلاوه ی خواب ها، انتظارها، منتظرم باش...

انگار نبود آرام بود از جدایی... دور از آرام به عشق فکر

 نمی کنم هرگز به شانه ام دست نزن ذره ذره آب شدن

 برف از چشم هایت پیداست به قرارم پیوست بیقرار

سروده ها... سال بعد می آیم دوباره از آرام حرف می

 زنم مثل باد از کوچه می گذرم مثل آرام از پنجره نگاهت

 می کنم آرام

 

 

 

2

زوزه

به چهره از گرگ - آدم ترم کشید شبیه زوزه ای که...

 مجال کشیدن دارم

زوزه می کشم و مثل سگ پشیمانم از خشم گرگ که - بر

 دره سراسیمه پرید

از شدت زوزه بود که پای دره زووو... دهنم باز است

دهن دره را به شکل تازه... - آخ که در گلو خفه شده ام

پوزه کشیده تر از سگ دوی آدم در قرن حاضر... دقِ دلش

 را سرِ طبیعت خالی کرد

گرسنه ی حرص خوردن مداوم و اسیر سر پنجه هایی

 که اضطراب نیمه شب... - در درونم بسیار آشوب است

با این آشفته به چهره؛ از بد دیگری گرگم به هوا بود 

حالم گرفته از هوای تیره و روزی که... فردا آفتاب مرخص

 است

گرگ وسط تیرگی روز دنبال زوزه های ممتد بود و من...

خط کشی خیابان را بریده بریده با بنگاهی قسمت می

 کنم

شریک قافله بودنم مثل رفاقت کردن با صفت ناپسند به

 در افتادن آسیب می زند رفتارم

در افتادم با رفقای قدیم که در افتادگی بلندتر از گسل

 عصر باستان

زمین دهن باز کرد و زووو... پشت درخت از سال ها خم

 بود 

ولی من سر فرو نیاوردم كه سر شکستگی... مرد را از

 عیار می اندازد

انسان اولیه به غار پناه برد و... روی دیوار چند خط کج و

 معوج کشید

9 ماه بعد... بهروز به دنیا آمد که رستگار شدنش از فرط

 عقب افتادگی یک لنگه کم داشت

از لجام گسیختگی روزگار چقدر سگ دو زد مابین آدم و

 رستگاری...

- پای دو لنگه کفش... مرد نخستین از کنارم گذشت

بلند و کشیده تر... روی دیوار غار انگار یه بابایی نقاشی

 کرد

به چهره ناپلید تر از آدم - گرگ دو چند زوزه ی سر کش دار

 پای در گاه بگاه سر داد

آوای اجدادم از آن سر... تا این سرِ دنیا یکسره ایستاده

 ام

استخوان از پهلوی سینه ی گرگ بچه ای دندان کشیدم و

 عقم آمد از استخوان های نحیف این زباله دانی

چند زوزه به فاصله کشیدم تا آن سرِ زووو... 

 

 


 

 

 






ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات