سریا داودی حموله
ای خدایی که خواب هایم را
پشت و رو پوشیده ای
شعرهایم در آشپزخانه چند لایه چربی گرفته اند
باید فلسفه را آب بکشم
دنبال کفش های بی صاحب بگردم
مقابل آیینه بنشینم
و ماه را از تنهایی در بیاورم
اما در این{آکولاد} هیچ رابطه ای عاشقانه نیست
ای خدایی که خواب هایم را
پشت و رو پوشیده ای
عشق را با صابونی بشور
که انار آغشته به رویاها کدر نشود!