کاوه روحانی
مترجم
شاعر : مارک ر.اسلاوتر
ای عشق! ای صدای تپیدنی تلخ
مرا میان موسیقی مرگ دفن کردی
ابر های تیره نمایش من نم زده اند
ابر های گریان: پیوسته می بارند
به گریستن برای دشمن صبور من
واقعیت ناگوار - دردهای پژمرده من ...
سرنوشت : گرایشی مورد اعتماد
برای گول زدن دوباره خویش
که می توانم فاتحی باشم در عشق
شاعر جوردن موور
او
هرگز نمی توانم از ذهنم پاکش کنم
شگفتا که اگر او می اندیشید و اگر من ...
او را از آن خود می نمودم
و هرگز نمی گذاشتم برود
سخت در آغوش می فشردمش
خوش اخلاق می بودم
با ادب تر بودم ...
به موقع لمسش میکردم
مطمئن باش دیر نمی کردم
لبانش را می بوسیدم
از بچه هایمان می گفتم
احساس شاهزاده ای را به او میدادم
که در قصری زندگی می کند
و کاش دردسری نباشد دیگر
من اما بسیار خوشبختم
کاش بتوانم بهترین باشم
تا محکم نگهت دارم
من سینه بندت را در صندوقچه نگه داشته ام
پس از مزمزه کردن
حال تو از آن منی
شاعر - لونا موون
اندوهی بیش از آن نباشد که روح شهیدی
اندوهی بیش از آن نباشد ، چون کسی که تنهاست
اندوهی بیش از آن نباشد ، چون عاشق کسی که رفته بودن
هرگز اندوهی عمیق تر از اندوه من نبوده ...
شاعر : راسل سیوِی
اندوهی بی انتها
فردایی انگار نیست
غم واگیر دار است
و عشق رهایمان کرده
امید هوسی زود گذر
ایمان نمی رسد به پایان
و اندوه فاسد گشته
و درد فوران می کند
خونابه میریزد
و زمان ایستاده
برای اندوه مشقت بار