·
میتراسرانی اصل
این نقاشی در باور جهان است
و زنی که هر روز با دامنی کوتاه به آن سرک می کشد
جزء لاینفک این نقاشی ست
نشانه اش بوسه ای ست که در بخش نشانه شناسی این طرح حک
شده است
وقتی هوا از نفسهایم شرجی می شود
در راس این تابلو می نشینم
و خوزستان نقاشی ام
از عشق شعله می کشد
این نخل ها برای نقاشی مان قربانی می دهند
و چه عشاقی
بی معشوق در بستر این تابلو خوابیده اند
قرار با دنیا را به هم زده ام
و زودتر چشمهایم را خواهم بست
زیرا که مادرم دلتنگی هایم را در جهازم روانه ساخته
و در آغوش این تابلو به ثبت رسیده ام
این توافقی ست در روابطی پایدار
شعر دوم
مرگ برادر همسایه ام است
شبها به زیر ملحفه ام می خزد
و روز در بستر فاحشه ای
این پدر سوخته
فارغ کرده خودش را
از هرچه بالای شهر
به ما نیشخند می زند
و هیچ ماموری از شه داری
احوالش را نمی گیرد