اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
يكشنبه ، 9 ارديبهشت ماه 1403
20 شوال 1445
2024-04-28
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 99
بازدید امروز: 1455
بازدید دیروز: 8016
بازدید این هفته: 1455
بازدید این ماه: 45778
بازدید کل: 14913869
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



آفتابه شاد

                                 
                                    شهاب قناطیر


(نقدی بر:آفتابه شاد-
نشر الکترونیک نورهان-چاپ اول:اسفند1392-محمدرضا طاهرنسب)

 

 

در اغلب متن های این مجموعه اصل بر کونچتیسم بنا شده و بدلیل شناخت کامل نویسنده از آناتومی اشیاء و نقاش بودنش،متن ها به سمت توده سازی و حجم سازی کشیده شده اند که بصورتی احساسی در مرحله ی انسانی ذهن نمود پیدا میکنند و فقط و فقط حواس دست اولی غزل سرایان و سپید نویسان و داستان نویسان را ندارند بلکه بنوعی خود را بستیز با آنها علم میکند.

متن های این کتاب بنوعی علاوه بر جهان بینی نویسنده بصورتی مانیفست گونه از اصیل ترین و شاید بی هویت ترین اصلهای انسانی سرچشمه میگیرند و همه و همه چیز را بسخره میگیرند و در نهایت زبان را در ایدئوگرام متفاوتی به جهان اشیاء راه و به جهان سیاست میکشانند و بدلیل کونچتیسم و حس شناخت اشیاء معنای امروزی متن را عوض میکنند.زبان و فرم متن وی از بیان در زبان شکل میگیرد و وزن را در خود راه نمیدهد.جهان کارهای وی در بیان فولد است اما نه از نوع عروض سیستماتیک بلکه از نظر حس شناخت اشیاء و پاتیش های گاه و بیگاه در فضا سازی درون ذهنی.متن وی تصورّیست بر هاله ی اشیاء و سیستم های انسانی و جنسی و سیاسی!

پاتیشهای مکانی تصوّری و نحو جملات،گویی پیکسل های چشم خود نویسنده اند و وی شهود خود را از این شیارها به سخن مینشیند.وی عروض را از نظام بین جملات و کلمات و سطح آنها میبیند و در برابر عروض آوایی قد علم میکند و روایت اکثر متن هایش با هر ساحت حسّی در هاله هایی عبور میکند که دقیقن حرف براهنی برای مدل تک ساحتی<کلمات آیینه دار یکدیگرند را رد میکند بدینگونه که هر کلمه یا حرف را با هرچیزی،برای ساخت شعر میداند و آنها را باهم عوض میکند>

1:نقش زبان اعداد در متن سی ام کتاب:

0کله ی یک مقام رده پایین است.

1پای یک سرباز است بازمانده بر خاکریز

2یک داس است بر گلوی گندم زار

3شانه ایست در زلف یار

4تجربه ی اردک شدن دارد

5تیری است با احتمال برخورد به مواضع غیر قابل روئیت

6داس وارونه ایست بی کاربرد ابزاری

7پرنده ایست که می آید

8همان پرنده است که میرود

9برش عمودی یک عینک ته استکانیست

10پای یک سرباز است با کله ی یک مقام رده پایین،به جامانده بر خاکریز

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

زبان ایدئوگرامیک اعداد در این متن مثل کدهای صفر،یک برنامه های کامپیوتری است که شاعر دارد منطق های آنها را بصورتی راز گونه توضیح میدهد و از آنها برای قصویّت کار خود کمک میگیرد.بصورتی که در این شعر اول اعداد نوشته شده و بعد جملات آمده است.یعنی زبان منطقی از 0تا10نوشته شده و حالا نویسنده دارد با آن روایتی پیش میبرد که نیازی به آسمان و ریسمان بافی ندارد.این خود نوعی از برخورد با بیان فولد است.نکته ی دیگر کمپوزسیون بیان در تقطیع برای ایجاد ورود و خروج مخاطب به اشعار است که فرم شعر را بگونه ای مثلث گونه نشان میدهد که این مثلث در انبوهی از مثلث های قابل تکثیر دیگر از فضاهای قابل کشف دیگر برای مخاطب ایجاد شکلی پیوسته و فراکتال میکند که در عین ثبات مخاطب را دچار سردرگمی میکند!بگونه ای بیان معمولن در هر تقطیع و حضور مخاطب برای خوانش بر هر ظلع دارای بی نهایت ورود و خروج است و همچنین در خلاء یا درون مثلث و همچنین بیرون مثلث هم اینگونه میباشد.پس میتوان بر ایجاد فضای سایبرنتیک مازاد بر فضای شخصی،فضای جمعی اسطوره ای،فضای اجتماعی،فضای سیاسی،فضای جهانی،فضای کهکشانی،فضای هیچ،فضای اشیاء،فضای شهری اشاره کرد که هر گونه دیسکورس و ورود و خروج را به فرم های ضعیف متن یا فرم فولد را ممکن میکند.

2:نقش ایدئوگرام رسم الخط ادبیات فارسی در متن 28ام کتاب:

حروف<خ><و><ک> مرکب شده به جالیز زد

و<س><گ>سگی شده پارس کنان از پی واژه ی خوک دوید.

خوک بر سُم های عقب چرخی زد

سگ گس شد

بعد سرکش<گ>افتاد لای خیارها

حروف آمدند و شدند

واژگان به راه افتادند

واژگان بهم رسیدند.

پس حرف<ن>افتاد روی سگ

و ساکن شد بر سطح

و خورشید مدور شد و به هوا رفت

تنها واژگانی چند

در دور دست

بر هم منطبق میشدند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ایدئوگرام رسم الخط ادبیات فارسی در این شعر با بیان کاملن درونی چون جهانی که هر اتفاقی در آن امکان پذیر خواهد بود شکل میگیرد و هر آنچه در تجربه های بیرونی وجود دارد را درونی میکند و روایت را شکل میدهد.شعر به هر حرف و واژه جان میبخشد و در هر لحظه شخصیت ثابتی برای آن بیان ایجاد شده قائل نیست.راجع به فرم این شعر باید توجه کرد که کلماتی از قبیل <جالیز-خوک-سگ-سُم>در سه سطر اول شعر معانی ضمنی را به ما میدهد که ناگهان سر و کله ی خیار و سرکش<گ>پیدا میشود.کلمه خیار وابسته ی جالیز و غروب خورشید خواهد بود!اینجاست که میتوان گفت زبان برای محمدرضا طاهرنسب فقط یک سو ندارد و وی در زبان و بیان و فرم به دنبال ملغمه ایست که هرلحظه رنگ میبازد بطوری که:

میتوان گفت این متن و این قبیل ادبیّت،هم داستان است هم شعر هم نقاشی،چون لحظه ای معناهای ضمنی متن هزاران کلمه و روایت را با خود به ذهن ما میکشاند و در همان لحظه هزاران حجم و تصویر را،پس فرم اشعار وی سیالیت ملغمه واری را دارد که مثل طبیعت با وجود بی نظمی دارای نظام عمیق واژگانی و حجمی است(هندسه ی فراکتال فرم های ضعیف)

3: عناصرسواد بصری قابل بررسی تأثیر گذار در ادبیات کتاب:

-فضای غیر منتظره. -برنامه ی فضا و کارکرد. -فضا و تناسبات انسانی و حیوانی و...... -فضاهای مفهومی. -سازماندهی فضا وفرم. -فرم متحرک در ایدئوگرام  متن. -سیرکلاسیون فضا ها. -سیرکلاسیون و پرسوناژها. -حرکت ها.. -جنسیت فرم. -ایستایی فرم. - معنای فرم. -تغییر ماهیت. -حجم سازی با عناصر و اشیاء متعارف و نامتعارف. -بازنمایی. -بازنمایی بازنمایی. -وانموده. -آشنایی زدایی. -نقش عوامل طبیعی بر فرم. -همزیستی عناصر طبیعی و مصنوع. -آرایش و تزیین. - کمپوزسیون و کمپوزسیون ایجاد شده. -ترکیب حجم. -زمینه گرایی. -حجم سازی مبتنی بر هندسه از پیش تعریف شده. -شبکه. -فرم زدایی. -تغییر فرم. -کاهش حجم. -آزادی فضا. -دگردیسی. -برهم کنش اشیا و سطوح. -پوشش فضا. -تکثیر فضا و تکرار آن. -پیوستاری و تداوم. -همخوانی. -تغییر سطوح. -تجزیه سطوح. -تجزیه فرم. -شکل و فرم. -گردش خطوط . -برش در فضا. -طنین نقاط. -ساخت حجمی. -مورفولوژی فضا. -فضا یا خلاء. -تعادل و تقارن. -ترکیب بندی. -عناصر بصری(نقطه.خط.صفحه.حجم). -نشانه و شناسه. -جا و مکان. -ادراک محیط. -سواد بصری. -روزن ها. -حواس 5گانه. -مجاورت. -حس نظم. -قاعده مندی منظم -تکنولوژی در فرم؛تمام عناصر ذکر شده در ادبیات این کتاب قابل بررسی خواهد بود که بدلیل زیاد بودن همه ی آنها به 2 نمونه ی ذکر شده ی قبلی یعنی عنوانی 1و2اکتفا کرده ام.

4:حیرت گرایی و کونچتیسم در ادبیات کتاب:

متن34:

دهان را اگر دستی می بود به چه مشغول می شد؟

و پاها را اگر به چشمی مزین می کردم

به چه خیره می شگت؟

هرگاه به اگزوز ماشین ها دست ساییده ام

هرگاه در مهره ها رد یک پیچ را یافته ام

هرگاه زندگی کرده ام.

هرگاه اگر بر برج های ملک الموت را دیده ام

که انگار توطئه ایست علیه مبانی صلح بین الملل

که انگار انسان آوازیست در سرزمین جُلجُتا.

زیرا که دستهای من روی مسلسل جا مانده

زیرا دهانم را

زنی که دوست میدارمش بلعیده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دهان را اگر دستی میبود:

دهان دست داشته باشد!

پاها را اگر به چشمی مزین می کردم:

پاها چشم داشته باشد!

و روایت و بیان که با این دو شکل گرفته است:

دست ساییدن به اگزوز ماشین ها و دیدن برج ملک الموت و دست هایی که روی مسلسل جا مانده زیرا زنی که دوست میداردش وی را بلعیده است!

همه و همه نشان دهنده ی این است که عناصر و معانی ضمنی شاعر در هر سطر دارای تحیّر است!و زیبایی شعر هم در کشف روابط نحوی و روایت کلی شکل میگیرد و هم در سطرها.بطوری که هر سطری مخاطب را به حیرت وامیدارد.

یا در متن 40ام:

شروع کردم به خوردن روده هایم.

یا در متن41ام:

شانه ام را به زلف مرغی آویختم.

یا در متن 10ام:

بر قوس ماه لمیده بودم

و....

5:خاصیت ریزوماتیک تکوین تصاویر و حجم ها در متن 16ام:

مربع.

دایره.

مثلث.

ذوزنقه.

مکعب.

استوانه در مربع.

دایره در مکعب.

مثلث در ذوزنقه.

مربع با استوانه.

دایره بر مثلث.

مربع در استوانه.

مخروط قائم به ذات.

تلویزیون بر ذوزنقه.

نائب رئیس جهاد کشاورزی بر مثلث.

دو دایره بر وزیر بهداشت.

درخت در رئیس بخش زیبا سازی.

مارلون براندو و امیر علی بر لوزی.

مربع استوانه روی کره خره مش صفر.

مر کدا غد استواب اما حجم دیگریست.

معانی ضمنی هر یک از اشیاء ذکر شده خاصیتی شبیه به هم و متصل به هم دارند بطوری که 5سطر اول فقط مربع و دایره و مثلث و ذوزنقه و مکعب معرفی میشوند و در7سطر بعد ترکیب این اشکال برای ساخت حجم معرفی و در 6سطر بعد روابط و سیرکلاسیون احجام در مشخصه های انسانی معرفی و در سطر آخر(حجمی نامعلوم معرفی میشود)فرم این متن به گونه ایست که خودش میگوید میتوانی مرا از هر سطری که دلت خواست بخوانی و هر حجمی که دلت خواست بسازی پس میتوان گفت سوژه ها هیچ یک ثابت نیستند.یعنی فقط حفره ای ناگهان مشخص شده و مخاطب معانی ضمنی از آن میسازد و فورن سوژه از بین میرود و پایداری خاصی از خود بنمایش نمیگذارد؛پس از این بابت میتوان گفت این شعر حتی در ساخت و فرم اجرایی برای مخاطب و شاعر بی نهایت است. البته هر یک از معانی ضمنی در طرح تکوینی ذهنی شباهتی با یکدیگر دارند که همین کمپوزسیون باعث شباهت و در عین حال تفاوت ریز ساحت های هر جنبش ذهنی برای مخاطب در ساخت حجم نهایی یا کلیت محوری میشود که با نقطه گذاشتن در آخر هر حرف در تناقض است<اشاره به فولد کردن زبان بصری و ضمنی در کنار متریال نوشتاری>!این اتفاق با روایتی متفاوت در متن 29ام کتاب هم قابل بررسی است با این تفاوت که در آخر هر سطر نقطه گذاری صورت نگرفته است.

6:حجم سازی مبتنی بر بیان و زبان بهمراه ساختارهای حیرت گرایی در متن 32 و 31و33:

نه بادکنکی که میروید

نه گیاهی که میترکد

نه افسون یک پیچ در خیل مهره ها

نه

من هنوز یک انسانم

با گوشت و پوست و استخوانهایم.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

7:بررسی رموز شاعرانگی در متون کتاب:

وقتی خودآگاه و ناخودآگاه نویسنده باهم در یک سو حرکت کنند متنی که شکل میگیرد اسلوب های زیبایی شناسی خاصی را ایجاد میکند که با حواس،نیازها،خواستها و آرزوها قابل تفکیک و کیفیت گذاریست که میتوان آنها را باتوجه به این تصویر تفکیک و شناسی کرد:

درواقع میتوان گفت که این تصویر همه ی آنچه را که ما به آن احساس تعلق به متن را تشخیص میدهیم را نشان دهد؛که در متن های این کتاب برای خود نویسنده و مخاطب قابل تفکیک است.

کتاب آفتابه شاد از جنس تصاویر برگهای پاییز یا هرآنچه که مخاطب با آن عادت دارد شکل نگرفته است اما خود را آنچنان غریب نشان نمیدهد چون نویسنده فضا و بیان و حجم و پرسوناژ وغیره را در متنش حل میکند تا مخاطب با چیزی دست و پا شکسته و غریب روبرو نشود.پس باید گفت که شاعرانگی این کتاب با متون هم نسل و قبل از خود تفاوت های زیادی دارد.






ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات