مسعود ضرغامیاناوکتاویو پاز در سال در سال 1914 در مکزیکو سیتی چشم به جهان گشود. در
هفدهسالگی به نویسندگی و شاعری پرداخت. پدرش وکیل بود و پدر بزرگش، داستان نویسی
سرشناس. این هر دو در رشد و پرورش ذوق و استعداد پاز، تأثیر به سزایی داشت. در
حقیقت پاز در جوانی ارزشهای اجتماعی را از پدر و ادبیات را از پدر بزرگ خود آموخت
و سرانجام شاعری را به جای وکالت برگزید
Across
I turn the page of the day,
writing what I'm told by the motion of your
eyelashes.
I enter you,
the truthfulness of the dark.
I want proofs of darkness,
want to drink the black wine: take my eyes and
crush them.
A drop of night on your breast's
tip: mysteries of the carnation.
Closing my eyes I open them inside
your eyes.
Always awake on its garnet bed: your
wet tongue.
There are fountains in the garden of
your veins.
With a mask of blood
I cross your thoughts blankly: amnesia guides
me to the other side of life.
Octavio Paz
عبور
روز
را ورق می زنم
می نویسم آنچه که مژه هایت با اشاره به من می
گویند
درتووارد
می شوم ای حقیقت ِ تاریک من
آیه های تاریکی را می خواهم
می
خواهم شراب سیاه بنوشم
چشمانم
رابردارم ویرانشان کنم
قطره
ای شب
برنوک سینه ی تو چون میخکی اسرارآمیز
چشمانم
رامی بندم
درچشم های تو بازمی کنم
همیشه
بیدار برتخت لعل اش زبان خیس ِتو
درباغ
رگهایت چشمه هایی است
با
صورتکی از خون
خالی ازخیال تو می گذرم
وفراموشی هدایت ام می کند به سمت دیگر زندگی