اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
جمعه ، 10 فروردين ماه 1403
20 رمضان 1445
2024-03-29
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 255
بازدید امروز: 8187
بازدید دیروز: 13187
بازدید این هفته: 21374
بازدید این ماه: 106980
بازدید کل: 14682095
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



نگاهی به سبک شخصی سیدعلی صالحی

دکتر حسین خسروی

فخرالدین سعیدی

 

 

نگاهی به سبک شخصی سیدعلی صالحی

 

 

چکیده:

این مقاله نگاه دیگری است به شعر سیدعلی صالحی ازشاعران برجسته موج ناب که از اواخر دهه ی پنجاه شمسی از ناب نویسی  فاصله گرفته وبه نویسشی تازه دست یافته که نام ان را شعر گفتار نامیده است البته خود شاعر نیز به این نکته واقف است که گفتارسرائی قبل از او در شعر فروغ فرخزاد که اوج ان است در شعر احمدشاملو ،پروین اعتصامی وحتی حافظ وجودداشته است و معتقداست که درست است که سابقه سرایش شعر گفتار قبل از او بوده اما او علاوه بر گفتارسرائی از لحاظ تئوریک ونظری نیز به شعر گفتارپرداخته است.شعر گفتار محاوره گوئی محوراست وهمین شاخصه باعث شده که صالحی نسبت به دیگر هم نسلان خود از اقبال عمومی بهتری برخوردار شود وعده ای از مخاطبان عام را در دهه هفتادشمسی با شعر آشتی دهددر مقدمه مقاله نیز نگاهی به زندگینامه  او وذکر نام برخی آثارش شده است.

 

کلیدواژه ها:سیدعلی صالحی،شعر،شاخصه،موسیقی،زبان،نوشتار

مقدمه :

" سید علی صالحی شاعر و نویسنده ی معاصر ایرانی ست که در دهه ی شصت ،توانی  بالقوه در شعر معاصرایران بود . او در سال 1334 در روستای مرغاب ایذه متولد شد .پدرش شاهنامه خوانی کشاورز بود .صالحی به سال 1340 به دلیل شیوع بیماری حصبه و پس از فوت خواهرش که به همین بیماری دچار شده بود به همراه خانواده از مرغاب (یکی از روستاهای ایذه )در استان خوزستان به سمت مسجد سلیمان مهاجرت کرد . در مسجد سلیمان دیپلم ریاضی گرفت اولین شعرهای او به وسیله ابوالقاسم حالت در مجله محلی شرکت نفت چاپ شد سال 1353 تا 1354 به همراه چندین شاعر خوش قریحه ی مسجد سلیمانی مثل هوشنگ چالنگی ، مجید فروتن ، یار محمد اسد پور ، سیروس راد منش ، به نویسشی تازه در شعر دست می یابند . بعدها این نوع نوشتار توسط منوچهر آتشی و نصرت رحمانی حمایت می شود و آتشی مقاله ای در خصوص  این جریان شعری در مجله ی تماشا منتشر می کند و نام موج ناب را بر این جریان شعری می گذارد این جریان هم یکی از تا ثیر گذارترین جریانات شعری دهه ی شصت ایران است . شاعران موج ناب اغلب شاعرانی شفاهی اند به این دلیل که معتقد به چاپ کتاب نبودند ومی گفتند شعر باید توان سینه به سینه نقل شدن را دارا باشد .صالحی هم که از نحله موج نابی هابود سال 1356 برنده ی جایزه ی شعر فروغ می گردد و از همین سالها کم کم از این جریان شعری فاصله می گیرد و دلیلش را شبیه شدن همه ی شاعران موج ناب به هم می داند. این فاصله به یک دیگر نویسی نسبت به شعر موج ناب منجرمی شود که اگرچه ریشه در همان موج ناب دارد اما  با ان متفاوت است ونام گفتار را بر آن می گذارد.شعری که حرکت ان براساس گفتگوبالحنی صمیمی وزبانی معیار وهمه چیز دانی سوژه سخنگو شکل می گیرد بدون شکستن نحو ونرم زبان ،شعری که در اواخر دهه شصت مقبول افتاد وبرشعر شاعران جوان تاثیرزیادی گذاشت خود صالحی می گوید که :ریشه ی این گفتار در گات های اوستاست و معمار نخست ان حافظ است انجا که با زبان معیار  ونزدیک به محاوره وساده وصمیمی می گوید :"گفتم غم تو دارم گفتا غمت سراید" ومعتقد است که نیما و شاملو هم به این حوزه نزدیک شده اند اما فروغ دقیقا" یک شاعر کامل گفتار است . مثلا همه چیز دانی سوژه سخنگو ومنطبق بودن ورعایت زبان معیار در این بند از شعر نیما

"شهربیدار شده ست

شهرهشیار شده ست

مژه می جنبدش ازجا رفته

وجدای از هم اوارنگهش

سوی دنیارفته"(نیمایوشیج،1354،ص76)

ویا  در این شعر ازشاملو

"بیگانه نیست شاعر امروزبادردهای مشترک خلق:

اوبالبان مردم لبخند می زند

درد وامید مردم را

بااستخوان خویش پیوند می زند"(شاملو،احمد،1392ص142)

ویا منطبق بودن زبان شعر با زبان معیار ومحاوره وصمیمی وساده بودن وسلامت نحو ونرم زبان گفتار را در این بندهای شعر فروغ

"دلم گرفته است

دلم گرفته است

به ایوان می روم وانگشتانم را به پوست کشیده شب می کشم"(فرخزاد،فروغ،1383ص383)

"من خواب دیده ام که کسی می اید

من خواب یک ستاره قرمز دیده ام

وپلک چشمم هی می پرد

وکفش هایم هی جفت می شوند

وکور شوم اگر دروغ بگویم"(فرخزاد،فروغ،1383ص329)

صالحی پس از رفتن به تهران سال 1357 با نامی مستعار به عنوان پادو در انتشارات محیط مشغول به کار می شود و نخستین دفتر شعر خود را به نام منظومه ها چاپ می کند سال 1358 به عضویت کانون نویسندگان ایران در می آید و پس از آن مدت 10 سال در نشریه ی دنیای سخن دبیر سرویس ادبی و سفیر شعر می شود او همچنان می نویسد و تاکنون بالغ بر 15 مجموعه ی شعر منتشر نموده " (ر . ک صالحی ، سیدعلی ،1375 ، 1تا 15) که از آن جمله اند "1- منظومه ها ،انتشارات محیط،سال 1358

2-پیش گو و پیاده ی شطرنج،1367

3- عاشق شدن در دی ماه مردن به وقت شهریور،نگاه، 1376

4-نامه ها ، انتشارات دارینوش،1373

5-نشانی ها ، انتشارات دارینوش،1374

6-سفر به خیر مسافر غمگین پاییز 58 ، محیط،1375

7-رؤیای قاصدک غمگین که از جنوب آمده بود ، 1376

8-دعای زنی  در راه که تنها می رفت ، 1379

9-دریغا ملا عمر ، 1380

 

 

الف-ازنظرزبانی وادبی :

 

بودن مقدمه شدن است اما دليل شدن نيست بودن و بودن و به گونه اي ديگر بودن مي تواند شدن را بيافريند معتقدم كه اثر هنري هميشه ريشه اش در خاك عالم مثلي نبوده و الهام منزل نيست (اگر چه گاه نزديكي ادبيات و متافيزيك ما را از جبروت حافظه و تاريخ نجات مي دهد) بلكه مي تواند يك برآمد و روگرفتي از عمل شخصي ثاني باشد كه اگر اين برآمد و روگرفت در ذهن آفريننده اثر هنري باز توليد شود هنري اصيل و قائم و قائل به آفريننده خود است اگر چنين نشود اثري استنادي مي باشد تصويري كه هايدگر از شعر ناب دارد شعري است كه توان شكستن جبر زبان را داراست و نظر به موضوعات بنيادين دارد با چنين جستاري پر واضح است كه شعر سيدعلي صالحي از فلسفه تهي است يعني دلتنگي هاي شاعر بيشتر به مضامين متعدد كوچك بر مي گردد تا به مسائل و اصول بنيادين. به همين دليل مضامين آركائيك با آن قابل انتقال نيست اما از نظر زباني نوشتار سيد نوشتاري ساده و صميمي كه شكست نحوي در آن اتفاق نمي افتد كلمات در نويسش، شاعر منش اند. چون بار عاطفي وحسي بسياري را به دوش مي گيرند نويسشي  كه شروع آن با منظومه ها بوده و منطبق با هنجارهاي زباني >>شعري ديگر<< و >>موج ناب<< و اما با گذر از اين هنجارها و مولفه هاي زباني خيلي زود شخصي تر و متفاوت تر گرديده تا جايي كه ديگر در آن نويسش، شاعر از طبيعت و زيبايي هاي طبيعت بختياري و فرهنگ بختياري آن گونه كه در شعر ديگر شاعران موج ناب خاص است نمودي ندارد و تبديل مي شود به نويسشي شهري كه هنجارهاي زباني خاص خود را مي طلبد هم پاغازي و گاه هم پا نشيني كلمه در كار شاعر نمودي برجسته دارد كه به ايجاد ضرب آهنگ و هارموني شعر كمك شاياني مي كند مثل هم پا نشيني كلمات ليالي و جاي تو خالي در:

 "نوش نوش لاجرعه ليالي        

در جمع من و اين بغض بيقرار جاي تو خالي"(صالحی سیدعلی 1375ص37)

 

قريب نشيني كلماتي هم جنس و گاه نا هم جنس به خلق تركيبهايي بكر و موافق با ذوق مخاطب منجر مي شود مانند آداب لاجرم و يا سلام نوش ليموي گس يا واژگان خفته در خميازه كتاب

 " از شب که گذشتیم

حرفی بزن سلام نوش لیموی گس" (صالحی ، سید علی ، 1387 . 123)

" دیگر از این همه سلام ضبط شده بر آداب لاجرم خسته ام " (صالحی ،سید علی 1387 .148)                

شعري ليريك و عاشقانه كه در سطح اتفاق مي افتد تك تاويل و تك مفهومي كه در زبان اتفاق نمي افتد بلكه با زبان اتفاق مي افتد شعري روايت مدارانه ساده و در عين حال صميمي و حاوي تصاويري بكر و زيبا كه به احساس مخاطب تلنگر مي زند و روياهايش را بيدار مي كند مانند:

"پياله باژگون ستاره در مصيبت شامگاه

گلداني تشنه بر ايوان آذرماه"(صالحی سیدعلی 1375ص19)

شعري مبتني بر گفتار و روزمره كه قرابت حسي شاعر با شاعر صداي پاي آب (سپهري) و نيز قرابت زباني و انطباق آن با شعر فروغ مشهود است:

" حالا پيراهن چرك آن سالها را به در مي آورم

و مي گذارم روبروي سهمي از سكوت آن سالها

و مي گريم مي گريم چندان بلند بلند که باران بیاید

و بفهمم باز همسایه ام میهمان و موسیقی دارد"  صالحی ،سید علی 1387 .142)                

یا

"از خانه كه مي آيي يك دستمال سفيد

پاكتي سيگار گزينه شعر فروغ

و تحملي طولاني بياور

احتمال گریستن ما بسیار است" . (صالحی ،سید علی 1387 .146)  

حال مقایسه شود با این بندهای شعر فروغ فرخزاد

" من از نهایت شب حرف می زنم

من از نهایت تاریکی

و از نهایت شب حرف می زنم

اگر به خانه ی من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور

و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم " (فرخزاد فروغ، 1383 ، 253)   

" من عریانم عریانم عریان

من مثل سکوتهای میان کلامهای محبت عریانم

و زخمهایم همه از عشق است عشق عشق عشق " ( فرخزاد ، فروغ ،1383 ،305)           

خصوصيت بارز و مؤلفه برجسته شعرهاي شاعر استفاده از واج آرايي است كه به قول دکترشفیعی کدکنی یا از "گروه موازیهای معنایی که علاوه بر کشش موسیقایی نوعی ترادف یا شبه ترادف درانها وجود دارد ویا از گروههای موازی صوتی که در ان کلمات ترکیب شده از یک مقوله ویاحوزه مفهومی نیستند"(شفیعیکدکنی،محمدرضا،1370،ص275و276) گاه آرايش همين حرفها به صدا معنايي منجر مي شود مثل كنار هم گذاشتن سال و ساده و سكوت كه تكرار واژه س علاوه بر اينكه ايجاد موسيقي و هارموني دروني در شعر مي نمايد كلمه هيس را به ذهن متبادر مي كند كه با سكوت هم معناست و فراوان است واج آرايي در نوشتارهاي شاعر ،سیمین بهبهانی در نامه ای که برای سید علی صالحی می نویسد می گوید " می خواهم آنچه را که خوانده ام در چند سطر کوتاه ارزیابی کنم اگر گونه ای از شعر هجوم واژه های برآمده از هیجان درون و ضمیر ناخوداگاه یا به تعبیر پوشکین " شور بر دل افتاده در آرامش باشد" و اگر هجوم این واژه ها متناسب و خوش اهنگ بیفتد و اگر بتواند حس شاعر را به دیگران منتقل کند و همزبانی بیابد تو سید علی صالحی شاعر موفقی هستی واژه ها را ماهرانه تلفیق می کنی و در بند تناسبشان هستی اما بیشتر تناسب موسیقیایی " کوه ، کلاله" " بویی و بوسه" " کبریت و کبوتر" و از این دست در شعرهایت فراوان است و به جناسهای حرفی زیاد توجه داری " (صالحی ، سید علی ،1387 ،22)

و نكته اي كه من به آن اعتقاد دارم و احساس مي كنم خيلي ديگر از مخاطبان شعر سيد نيز با من هم عقيده اند اين است كه شاعر خودش را و شعرش را بسيار تكرار كرده است دايره واژگاني شاعر محدود مي نماياند انگار در انبان ذهن شاعر جز تعدادي واژه نيست و اگر هست براي به تصوير كشيدن حس شاعر مقدس انگاشته نمي شود واژه هاي دوري شاعر كه جز پيكره تمام شعرهاي شاعر است گريه، سكوت، ساده، خداحافظ، گريستن، ستاره، ماه، و ...

همين تكرار و محدوديت واژگاني چيزي است كه درشعر شاعر انگشت به چشم مخاطب مي كند و ديگر اينكه اگر بپذيريم كه شعر چيزي بيش از نقاشي كلمات است شعر سيد چيزي كم دارد.

 

ب-از نظر فکری :

 

لوکاچ می گوید " رمانتیسم به ناخوداگاه وابسته است درست بر خلاف کلاسیسم که با تأکیدی که بر قید و بندها و محدودیتها و نظم دارد به سوی آگاهی و بویژه من و فرامن گرایش دارد " (مهین خواه ، زهرا ،1372 ،163) رمانتسم شخصی بارغالب اکثر سروده های سید علی صالحی است ما گاه در لایه های بیرونی بعضی از شعرها بار دردمندانه ی اجتماعی با این رمانتیسم شخصی همراه می شود و انگشت اشاره ای است به زخم عمیق که بر کشاله ی اجتماع نشسته است رولان بارت می گوید " هر زبان ادبی که بر پایه ی گفتار اجتماعی استوار باشد هرگز ار فضیلت توصیف که آن را محدود می کند رهایی ندارد" شاملو درشعری که زندگی ست می نویسد

"امروزشاعر باید لباس خوب بپوشد

کفش تمییز واکس زده به پاکند

انگاه در شلوغ ترین نقطه شهر

موضوع و وزن و قافیه شعر خود را یکی یکی جداکند"(شاملو،احمد،1377،ص140)و بر همین اساس حول همین آگاهی ست که صالحی دردی انسانی را در مجموعه "دریغاملاعمر"که همانا درد مردم افغانستان وظلامی که یک اندیشه افراطی می تواند برای مردمی رقم بزند را به تصویر کشیده است.وچنان زیبا که سیمین بهبهانی لب به ستایش شاعر می گشایدکه"آفرین سیدعلی که دریغاملاعمر راسرودی دران تعمق می کنمونیمی از بغض گره خورده رادرگلوی خشک فرو می برم ونیم دیگر را باچشم ترم می گشایم"(صالحی،سیدعلی،1383،ص8)

"دریغاکبوترکشان کهنه کار

سلیمه به سنگسارو

خواهرم به خانه مرد

کودکانم به کابل

وشوهرم به کرانه های کویت"(صالحی،سیدعلی،1383،ص258)

ودر شعر "میدان هروی"شاعر بغض خودش را که از محیط واجتماع پیرامونش بارور شده را می ترکاند وفقر را به تصویر می کشد ونوعی تن فروشی را که زیربنایش فقر است

"....آن سوی ایستگاه فعله ها

بیوه سی ساله ای باکیف زنانه اش در دست

چشم انتظار دعوتی نامعلوم

قدمهای بی مقصدخودرا رو به شب شمال  می شمرد

......

وقتی که رفت

ساعت بی سوال

میان همان شش و هفت حوصله مرده بود

وقتی که باز امد باز ساعت مرده

بر دوش برجک اجری نگاهش می کرد....

روبه دلواپسی جنوب برمی گشت

بوی بسترکهنه دهان مرده وسیگار زر می داد

صدگرم گوشت ،پنج نان تازه ،مشتی برنج ویک اب نبات کوچک چوبی

فقط همین"(صالحی،سیدعلی،1383،ص164تا167)

 

 

ژان پل سارتر در کتاب ادبیات چیست به گفته ای از بریس پارن اشاره می کند که " واژه ها تپانچه هایی پر هستند اگر سخن بگوییم شلیک کریم می توان خاموش ماند اما اگر شلیک کردن را بر گزینیم باید مردانه انجام دهیم یعنی به هدفی شلیک کنیم نه چون کودکان بی هدف و برای لذت بردن از صدای آن"( بارت ،رولان ،1382 ، 8)

طنز نیز یکی از شاخصه های مهم چه در شعر کلاسیک و چه در شعر امروز است ، طنز خود به خود در تضادها و نیش و کنایه ها امکان ظهور پیدا می کند

 " زکوی میکده دوشش به دو.ش می بردند

امام شهر که سجاده می کشید به دوش" (حافظ )

" این روزها با هرکه دوست می شوم احساس می کنم

انقدر دوست بوده ام که دیگر وقت خیانت است " (رحمانی ، نصرت )

طنز از ارکان اصلی اندیشه ای پرمایه است که در شعر سید نیز البته نه به صورت طنز کلامی و ظاهری بلکه طنزی که در بافت ، معنا و بطن کلام پا به زا می باشد ظاهر می شود

 " در این زمستان سیاه اگر نایلون نبود

خودم کنار پنجره می خوابم

کاش یک آسپرین ارزان خریده بودی " (صالحی ، سید علی ،1387 ،185)

" هه

مرا نمی شناسد مرگ

یا کودک است هنوز یا شاعران ساکتند" ( صالحی ، سید علی ، 1387 ،129)

پارادوکس نیز یکی از شاخصه هایی است که در شعر نمودی شاخص دارد و در شعر سید نیز حضورش محسوس است

" خاموش به رساترین شیون آدمی تو از یادم نمی روی " (صالحی ، سید علی ، 1375، 27)

گاه در شعر صالحی شاهد دوگانگی در فرم هستیم یعنی شعر با سپید نویسی شروع می شود با نیمایی ادامه پیدا می کند و پایان می یابد

" نوش نوش لاجرعه ی لیالی

در جمع من و این بغض بی قرار جای تو خالی"

از دیگر مولفه های شعر صالحی این است که نگاه شعر اسمانی نیست شعر همواره در زمین سیر می کنداز درد ورنج وعشق می نویسدامادرد را با کلماتی لطیف،لطیف تصویر می کند از عشق می نویسد اما همه چیزرا در معشوق نمی بیند ومعشوق را همه کس خودنمی داند ساده وصمیمی وزیبا معشوق رابه تصویر می کشد واز معشوق می گوید

"تو بوی اهوی خفته در پناه صخره خسته می دادی

تودرپس جامه های عزاداران اینه پنهان بودی

.....

برهنه به بستر بی کسی مردن توازیادم نمی روی

خاموش به رساترین شیون ادمی توازیادم نمی روی

تو چه کرده ای بامن که از یادم نمی روی"(صالحی،سیدعلی،1375،ص17)

اریک فروم در کتاب هنرعشق ورزیدن می گوید"اگر شخصی به مرحله ای نرسیده باشد که احساس هویت ومن بودن بکند از معشوق خود بتی خواهدساخت پس او باقوای خود بیگانه شده است وانها را درمعشوق خود که اورا همانند خیرمطلق می پرستد وتجسم همه عشق همه روشنائی همه خوشی می داند منعکس می کند در این وضع او خودرا از احساس هرنوع قدرتی محروم می کند وبه جای اینکه خودرادرمعشوق پیداکند در او گم می شود"(اریک فروم،به نقل از ابومحبوب،1385،ص126)

 

نتیجه گیری :

در این جستار و خوانش چنین برداشت می شود که :

در شعر سید علی صالحی شاهد انقلاب ادبی نیستیم شعر او همواره در ادامه شعر فروغ و شعر موج ناب و شعر دهه ی 50 شمسی است اگرچه ابهام نویسی در شعر او کمتر از شعر موج ناب و شعر هجم می باشد و همین هم باعث عامه پسند تر شدن شعر او گردیده نوشتار

در نوشتار سید نظم و اندام وارگی خاص و زبانی یکدست حاکم است که در تمام مجموعه های منتشر شده اش حفظ شده است

لغات و ترکیبات استفاده شده ی شاعر تکراری است و دایره ی واژگانی وی را محدود می نمایاند کلماتی مثل سلام ، خداحافظ ، لیمو ، گل ، حالا دیگر ، می دانم که موتیل شعر او نیز شده اند

در چینش کلمات خلاقانه عمل شده است  کنار هم چینی کلماتش چنان است که گویی هزار سال با هم زیستی مسالمت آمیز داشته اند و این سازمان درست و به جاگاه واره سازی تازه ای را به ذهن زبان وارد می کند مثل ترکیب " سلام نوش"

مفهوم در شعر سید جزئی از فرم و در کنار صورت است مثل واژه آرایی های به موقع او که به صدا معنایی هم گاهی منجر می شود

شکست نحوی و هنجار زبانی در نوشتار سید وجود ندارد زبان سالم و کامل است

نیز شعر او اگرچه بر زبان اتفاق نمی افتد و با زبان اتفاق می افتد اما توانسته است از ظرفیت زبان مهاوره سود جوید

در شعرهای سالهای 50 تا 60 زمانی که همگام با موج نابی ها بوده است توانسته فرهنگ بومی و ایلی را در مدنیت کلامی رسوخ دهد اگرچه در کارهای پایانی وی کمتر این مؤلفه دیده می شود

منابع:

ابو محبوب ، احمد ، (1385) نسبت عشق به عشق سنتی . در فصل نامه گوهران شماره 11 و 12 ص 124تا 128)

بارت ، رولان ، ( 1378) ، درجه صفر نوشتار ، ترجمه شیرین دخت دقیقیان ، تهران ، هرمس ، چاپ اول

شاملو ، احمد ، (1377) ، مجموعه اشعار ، تهران ، نگاه ، چاپ یازدهم

شفیعی کدکنی ، محمدرضا ، (1370) ، موسیقی و شعر ، تهران ، آگاه ، چاپ چهارم

رحمانی ، نصرت ، (1392) ، مجموعه اشعار ، تهران ، نگاه ، چاپ چهاردهم

شمس الدین محمد ، حافظ (1370) ، دیوان اشعار ، مقدمه پژمان بختیاری ، تهران ، پارسا ، چاپ اول

صالحی ، سید علی ، (1383) ، گزینه اشعار ، تهران ، مروارید ، چاپ سوم

صالحی ، سید علی ، (1375) ، نشانی ها ، تهران ، دارینوش ، چاپ اول

صالحی ، سید علی ، (1375) ، نامه ها، تهران ، دارینوش ، چاپ دوم

صالحی ، سید علی ، (1376) ، سفر به خیر مسافر غمگین پاییز 58 ، تهران ، محیط ، چاپ اول

 

 






ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات