اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
پنج شنبه ، 30 فروردين ماه 1403
10 شوال 1445
2024-04-18
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 43
بازدید امروز: 15601
بازدید دیروز: 3410
بازدید این هفته: 46468
بازدید این ماه: 277962
بازدید کل: 14853077
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



کوک وقت به زبان مادری

                                    

                                افسانه نجومی




                                  کوک وقت به زبان مادری

مکث و مروری بر دو مجموعه شعر:" ما برای اتفاق افتادیم" 1384و "فارسی حدود من است"1391، سروده‌ی سعید محمدحسنی.

سعید محمدحسنی با دو مجموعه شعر" ما برای اتفاق افتادیم" 1384 ، و "فارسی حدود من است"1391،  خود را به عنوان شاعری با دغدغه‌های اجتماعی شناساند و نشان دادکه با مونولوگ‌های عینی‌گرا اما چند وجهی شعرهایش رخدادهای جهان پیرامون را در راستای جهان‌نگری‌ها و دریافت‌های هستی‌انگارانه‌اش تجزیه و تحلیل می‌کند.  نگاهی به شاخصه‌ها و اختصاصات نگارشی و نگرشی محمدحسنی ما را با محورهای زیبایی‌شناسی شعر او بیشتر آشنا می‌نماید. شاخصه‌هایی که از دهه‌ی هفتاد به این سو فضاهای متنوع مکالمه‌‌ای – مجادله‌ا‌ی پرهیجانی را در قالب نوشتارهایی با رویکردهای واقع‌گرایانه به رخدادها و وقایع محیطی، در شعر معاصر فارسی پدید آوردند. همچنین دقت و تامل در نمای کلی شعرهای هر دو مجموعه‌، ما را با نقطه‌ی عزیمت تفکرات ادبی- شبه فلسفی، محمدحسنی بیشتر آشنا نموده، سبب می‌شود تا آسان‌تر بتوانیم مولفه‌های پرکاربرد شعر او را که در فضایی مملو از اجراهای زبانی نقش یافته‌اند، رصد نماییم. با این حال لازم آمد که قبل از هرچیز زبان و کارکردهای زبانی را در شعرهای محمدحسنی مورد بررسی و تامل قرار دهیم. چراکه زبان شعرها با درک تازگی و طراوت شعر امروز فارسی و با تلفیق شدن با لحن عاطفی نوشتار است که شکل گرفته، بازنمایی عواطف و اندیشه‌های او را عهده‌دار شده‌اند و اگرچه شاعر در تمامی مونولوگ‌های متنی نقش مهمی را به معناهای آمده در شعرهای هر دو مجموعه، اختصاص داده است، اما چنین روندی سبب نمی‌شود هنجارگزیزی‌های زبانی و آشنایی‌زدایی درشعرها ندیده گرفته شود. چنان که محمدحسنی در مجموعه شعر" ما برای اتفاق افتادیم" با بهره‌گرفتن از بازی‌های زبانی و کارکردها و اجراهای بیانی- نگارشی افق‌های گسترده‌تری برای نمود جهان‌نگری‌های خاص خود در برش‌ها و پرش‌های متنی گشوده است. لازم به یادآوری‌ست که اولین مجموعه شعر محمدحسنی با عنوان"شب هی می‌پرد توی حرف‌هایم" در سال 1381 ، منتشر شده است، اما از آ‌ن‌جا که هدف این نوشتار تنها بررسی و مرور دو مجموعه شعر اخیر وی می‌باشد، بررسی و نقد آن مجموعه‌ی شعر به وقت دیگر موکول می‌شود.

از دستان من که بوی زمستان بود

رگ‌ها به آرامی طویل‌اند

با دعوت لبان تو اما

مگر می‌شود از این اتاق تاریک گذشت            ص 24

محمدحسنی اما در تمامی شعرهای "ما برای اتفاق افتادیم" کوشیده است تا با نگارشی ساختمند به پراکنش روایت‌های متنوعی بپردازد که محصول جهان‌نگری‌های اویند و در مسیرنوشتار طراحی شده‌اند. اگرچه هر بار پرش‌های موازی و ناموازی با تعلیق و تاخیر معنا موفق شده‌اند ساختار روایی متن را مخدوش نموده، به یاری شگردها و مولفه‌های چندوجهی، نگرشی سیال و نسبی‌نگر را در تمامی مونولوگ‌های سلبی و ایجابی شعرها منتشر نمایند. به بیان دیگر کارکردهای‌ زبانی در شعرهای محمدحسنی با برجسته‌نمایی مفاهیم عاطفی- اجتماعی‌ست، که حساسیت‌های فکری و ذهن‌مشغول‌های شاعرانه را  به نمود گرفتهاند، تا شعر که به قول عین‌القضات " آینه‌ای است که هرکس نقد حال خویش در آن می‌بیند" با پرداخت پدیده‌ها و مفاهیم عینی و ملموس، انبوه تجارب فردی – شخصی شاعرانه را با پیوندی عاطفی و همآهنگ با معناهای آمده در نوشتار، به گونه‌ای در امتداد هم قرار دهد‌ تا مخاطب ضمن برداشت مفاهیم و احضار معناهای غایب که در پس‌زمینه‌ی شعرها مستترند، با درک فضاهای صمیمی و آشنا  و با سپیدخوانی مونولوگ‌های نوشتار به تکمیل مفاهیم مغفول مانده در شعرها بپردازد.  

بگذار باز همان حرف‌ها توی فنجان سرد نمی‌شود

من حوصله‌ی حرف‌های تو را بردم

گاهی کمی دروغ

مزه‌ی لب‌های بیش از بوسیدن است                ص 69

نگاه منتقد شاعر اما با پراکندن انبوه گزاره‌های روایی، زبان شعرها را به سمت معناهایی می‌کشاند که در ساختار اجرایی‌شان طرحی پررنگ از فراروی از سطح متعارف زبان را به مثابه شگردی کارآ و توانمند پذیرفته‌اند. شگردهای زبانی که با تلفیق شدن به اختصاصات بیانی مستتر در شعرها، برداشت‌های متعارف مخاطب از خوانش شعرها را به چالش می‌گیرند و با برهم زدن سازوکارهای منطقی زبان، قرائت‌های متفاوت برای رویارویی با تجارب عمیق‌تر را در شعرها ترویج می‌کنند.

و داشتم همه چیز را با خودش دوست می‌داشت

گفتم راه‌ام را کج کنم

زمین را ببرم با خودم به جایی دور

پاییز به گرد دل‌ام نرسید                         ص 77

همچنین حضور رگه‌های بررنگ و کم‌رنگ طنز و مطایبه که در شعرها به مثابه اجرایی زبانی خود را به رخ می‌کشند، با به تصویر کشیدن و انعکاس موقعیت تراژِیک و متناقض‌نمای آدمی در جهان معاصر معناهای موازی و ناموازی خود را در شعرها می‌پراکنند. تا جایی که می‌توان گفت حضور همین بیان طنزگراست که به پراکنش تضاد وتناقض در مونولوگ‌های لغزان و شناور متن دامن زده با تخریب مرکز ثقل شعرها و برهم زدن روال یک‌سویه‌ی بیان روایی نوشتار، شکلی از عدم قطعیت در معناها را بوجود آورده است. نگارشی غیرتوصیفی که با تعلیق و تعویق معناهای قطعی شعرها و تصرف در واقعیت، بر سیالیت مفاهیم نوشتار افزوده است.   

این روزها فردا که می‌شود

رادیوها اعلام می‌کنند

دیروز هیچ اتفاقی نیفتاده

و روزنامه‌های بیچاره

سفید چاپ می‌شوند                        ص 36

تصویرپردازی در شعرهای" ما برای اتفاق افتادیم" نتیجه‌ی پیوند عاطفی فراگیر شاعر با وقایع و رخدادهای جهان پیرامون است. گویی شاعر با درک صریح و همه جانبه از مقتضیات زندگی اجتماعی انسان معاصر، زمینه‌های لازم  را برای نمود تاثرات و هیجانات فکری- عاطفی شخصی خود در مونولوگ‌های شعرش به گونه‌ای مهیا نموده است تا مخاطب  ضمن هماهنگ سازی تصاویر با فضای عاطفی شعرها و مضامین اجتماعی، شبکه‌ای از تداعی‌های آزاد را در اجراهای زبانی بیابد که شاعر گام به گام در شعرهایش تعبیه نموده است.  

من قول‌ام شده بود

پس رنج‌ام کجاست

مخلوطی از انگشتان من

از ترس کلمات

به تیررس جیب‌های‌ام برگشت

و من نان‌ام را توی جوهر پلیکان فرو کردم                ص 73

"فارسی حدود من است" عنوان مجموعه شعر دیگر سعیدمحمدحسنی است که با پراکنش مضامین روایت‌گرای نوشتار، به نمایی کلی برای نمود تناقضات و تنش‌های زندگی آدمی در جهان معاصر بدل شده است. زبانی که در این مجموعه شعر بیانی منتقد و معترض را پررنگ‌تر از  بیان مجموعه شعر پیشین- "ما برای اتفاق افتادیم"- تجربه می‌کند و با بهره‌گرفتن از شاخصه‌ها و مولفه‌های شعر امروز فارسی به گسترش مبانی زیبایی شناختی گزاره‌های فکری – عاطفی نوشتار می‌پردازد. اما آن چه در اولین دفتر این مجموعه شعر" گریه نگاهم را انبوه می‌کند" به مثابه شگردی کارآ حجم گسترده‌ای از شعرها را به خود اختصاص می‌دهد، حدوث طنز و بهره‌گرفتن از مولفه‌های بیانی گروتسک است که شاعر علاوه بر بهره‌گرفتن از مبانی زیبایی شناختی این مولفه‌ها توانسته است رویکردهای تاریخی – اجتماعی خود را نیز با توجه به آنها تنظیم کند. به کارگیری طنزی جدی و عبوسانه، به همراه گروتسکی تلخ و گزنده که در لایه‌های عمیق بافت شاعرانه‌ی بیانی مونولوگ‌ها چنان پیچیده شده است که مخاطب هر بار با شکل صریح و بی پیرایه‌ی زبانی- بیانی آنها رو در رو می‌شود، بیانی به دور از شوخ طبعی و مسخرگی می‌یابد که در لایه‌های پیدا و پنهان گزاره‌ها، ساخته و پرداخته شده‌اند تا تلخی  تنش‌ها وتناقضات جهان معاصر را به او –مخاطب-گوشزد نمایند.

نیلی قضیه اینجاست

که گونه‌های ما تا حالا

هفت سیلی پوسانده

رگ به رگ تا اتفاق

گریه‌ام گراور شد

با جوانی محفوظ توی قاب                      ص 20      

همچنین توجه به وقایع تاریخی – اجتماعی و بازخوانی آنها به یاری کارکردها و اجراهای زبانی، نقدی فراگیر و جدی را در متن دامن زده،  با همراهی بینامتن‌هایی که همبسته‌ی روایت‌اند، ضمن آن که مسیر برش‌های متناقض روایی را در متن بازسازی می‌نمایند، با تلنگر زدن به دانسته‌های فرامتنی و حافظه‌ی تاریخی مخاطب، مفاهیم و پدیده‌های عینی و ذهنی جهان پیرامون را در مونولوگ‌ها طراحی می‌کنند، شگردهایی که با توجه به موقعیت تراژِیک بشرمعاصر در شعرها تعبیه شده‌اند و با تلفیق شدن به لحن تخاطبی محمدحسنی، استراتژی‌های نگارشی او را در متن سامان داده‌اند. شعرهای" سه نوازی در بیات ایران"، تاریک ادبیات" و "فارسی حدود من است" با پراکنش مفاهیم سیال و لغزانی که مسیر وقایع تاریخی- اجتماعی را می‌کاوند، نمایی تمام قد از رویکرد تاریخ‌انگارانه‌ی شاعرند که با گره خوردن به بیانی معترض و منتقد رویدادهای جهان پیرامون را به چالش می‌گیرند.

کجا تجدید فراش؟

با نیمه‌های فراموش؟

نازهای نا خریده‌ی خاموش

بی بی حجله‌ی این وراءالنهر و آن وراءالنهر!

عروس تاریک ادبیات

دوش به دوش گناهی ناکرده

از ماوراءالنهر تا مشهد اردهال...                           ص 37

از سوی دیگر برجسته‌نمایی اجراهای زبانی در سایه‌ی تعلیق‌های مکرر زبانی- بیانی، تقدم و تاخیر اجزای جمله، درهم ریختگی اجزای مونولوگ‌ها، سپیدخوانی و بهره‌گرفتن از ظرفیت پاساژهای بیانی، فاصله گذاری و باز بودن تصاویر به کار گرفته شده در شعرها به منظور گزیز از معناهای قطعی و کات شدن‌های ناگهانی از تمهیدات دیگری است که محمدحسنی با بهره‌گرفتن از آنها به نقد اجتماعی رخدادهای چهان پیرامون پرداخته است. همچنین فراروی‌های زبانی شاعر، منجر به بازتولید کلماتی با بار کنایی شده است. کلماتی که با بهره‌گرفتن از شگردها و اجراهای زبانی از معناهای حقیقی خود فراتر رفته، مفاهیم خاصی را متناسب و هماهنگ با مضامین متنی آفریده‌اند. واژه‌هایی چون: می‌خامیم، رویاییده‌ای، کاغذیده‌ای، که اگرچه در شعر فارسی مسبوق به سابقه‌اند اما میل شاعر را در کاربرد اجراهای زبانی و خروج از نرم زبان معیار نشان داده، معناهای قطعی را در نوشتار به چالش گرفته‌اند.

با چشمی که معتدل نیست

و خورشیدی که از تن ما می‌گریخت

در کمال پختگی خیره خیره می‌خامیم!                     ص 39

دفتردوم "‌مهربان مشکل" با پراکنش مضامین و مفاهیم عاشقانه در شعرها و تلفیق آن‌ها با وقایع اجتماعی محیط پیرامون، شاخصه‌های نوشتاری خود را با بیانی موجز و منسجم در متن به رخ می‌کشد. تا جایی که حتی عنوان این دفتر " مهربان مشکل" که به مثابه ترکیبی زیبا و در قالب تصویر فشرده و متناقض‌نما، معناهای ذهنی- عاطفی شاعر را صریح و شفاف با مخاطب در میان گذارده است، ضمن آن که تاثیر القائی خاصی را در متن می‌پراکند، شکل نوشتاری خود را که با سیستم طبیعی و محور هم‌نشینی زبان فارسی سازگار است، به مخاطب عرضه می‌کند. و در نهایت به مکالمه‌ای جدی بدل می‌شود تا مخاطب با درک همبستگی انسان با انسان، مفاهیم عاطفی - اجتماعی این دفتر را بازخوانی ‌نماید. با این همه در این دفتر نیز شاعر از کنار اجراهای زبانی و کارکردهای بیانی به آسانی عبور نمی‌کند.

من به همه‌ی کلمات گفته‌ام

تو داری به من دارم به تو می‌روم

که از من صدای بوی تو می‌آید

و نشسته‌های تو کنار من می‌ایستد              ص 57

حضور مفاهیم و مضامین عاشقانه در دفتر دوم" مهربان مشکل"  اما در راستای مضامین تاریخی – اجتماعی "فارسی حدود من است" طراحی شده‌اند. پس به معناهای صرفا عاطفی و رمانتیک که وجهه‌ای احساسی را به مخاطب عرضه می‌کنند اجازه‌ی حضور نمی‌دهند. اگرچه هنوز هم معنای عاشقی و عشق ورزیدن در نگاه شاعر مفهوم مقدسی است اما وقتی در امتداد رخدادهای جهان پیرامون قرار بگیرد، لاجرم وضعیتی متناقض را بوجود می‌آورد، که قادر است حتی مسیر متعارف عشق‌ورزی‌های آدمیان را تحت سلطه بگیرد و به میل خود سامان دهد. چنان که در شعر "می‌پوشم‌ات" شاعر با بهره‌گرفتن از کارکردهای زبانی و با لحنی تخاطبی - عاطفی به بازنمایی لحظه‌های جدایی و دوری از معشوق می‌پردازد. پس تصاویر حسی – عاطفی شعرش را به گونه‌ای تنظیم می‌کند تا ضمن همدلی با مخاطب، عشق را در فضای پرتنش و متناقض‌نمای جهان پیرامون به نمود بگیرد.

افق خوابیده است

و من به سهولت دست‌هایم

نشسته‌ام کنار نبودن‌ات         ص 56

همچنین در شعر" توی ذهن" نیز مفاهیم عینی و محسوس با گذر از جو ذهنی و عاطفی شاعر به نمایی مدور برای نمود وقایع اجتماعی بدل شده، تاثرات وی را نسبت به تنش‌ها و کژِی‌های جهان پیرامون به نمایش گرفته‌اند. فضایی مملو از اندوه و تاثرات عاشقانه که با فرافکنی عواطف و احساسات شاعرانه می‌کوشد تا فضای ذهنی مخاطب را در امتداد مفاهیم متنی احاطه ‌کند. به عبارت دیگر محمدحسنی با نمود مفاهیم کلانی چون: اندوه تنهایی، عشق، ناامیدی، زمینه‌های معنایی برش‌های گسسته- پیوسته‌ی نوشتارش را با فضای عاطفی، متناسب و هماهنگ نموده، مفاهیمی را در بستر شعر جاری می‌نماید که محصول تجارب زیستی – اجتماعی اوست. از دیگر سو پیوند برش‌ها با یکدیگر روشن و مشخص است و هماهنگی برش‌های متنی و عناصر سازنده‌ی آن‌ها در طول نوشتار به دلیل وحدت عاطفی- اندیشگی شاعر تا انتها در متن حفظ شده است. بازنمایی تجارب خاص روحی در قالب تجارب شخصی، و تلفیق‌ آن‌ها با آمیزه‌ای از یاس و اندوه به ترسیم تنهایی‌ها و خاطره‌های تلخ که در واقعیت‌های تاریخی – اجتماعی مستترند، سرانجام به بازسازی حوادث و رویدادهای اجتماعی منجر می‌شوند که شاعر در پی نمودآن‌ها، زمینه‌ی اصلی شعرهایش را تنظیم کرده است، روندی لغزان و متکثر که در پس زمینه‌ی شعرهای،" از نیامدن‌های تو"، دلی که می‌وزید"، "دلم به تنهایی‌اش گرم است"، و" من از گرفتار تو می‌آمدم" نیزجاری و ساری است.

توی ذهن خیلی خوب است

همه چیز، همه چیزتر است

تو، توی ذهن بهانه‌تر بودی

برگ‌ها پیکر نداشتند، شانه به شانه می‌شدند

خنده را

برای تو بهانه کردم

خش خش لب‌های ما

شروع تر شد                               ص 58

 

 

                         

 

محمد حسنی، سعید، 1384، ما برای اتفاق افتادیم، نشر ایلیا.

محمد حسنی، سعید،1391، فارسی حدود من است، نشر بوتیمار.

 

 

 

 

 

 

 







ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات