اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
پنج شنبه ، 6 ارديبهشت ماه 1403
17 شوال 1445
2024-04-25
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 88
بازدید امروز: 3288
بازدید دیروز: 7097
بازدید این هفته: 26349
بازدید این ماه: 26349
بازدید کل: 14894440
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



شعر رویا تفتی

                               

                                   کیوان اصلاح پذیر
 



نام کتاب : سفر به انتهای پر

شاعر : رویا تفتی

 

136 صفحه شعر بدون وقفه ، با صرفه جویی تمام در جنس کاغذ ، اندازه حروف و کاغذ . شعرهای بلند این کتاب به شیوه ی گفتاری روایی سروده شده اند . در بررسی این مجموعه شعر نکات زیر قابل توجه است :

1-شعر پیله می کند در کلمه و رها نمی کند رشته ای را که پیدا  کرده است :

توهرچه می خواهی بگو/این قطره آشناست /بی شک رفته فرو / یا بخارشده  حتی / غطیده هوا / رها / گم / و برکه گشته / چرخیده / گردیده / جاری / شده کف / دوباره بخار / دوباره همان بخار / تمام / صفحه 41

قبلا ندیده بودم / نرسیده درآید / چروک شود / تکان تکان بخورد / رنگ رویش بپرد / و ماه ماه نوری من قرار  در گردشی بگیرد معکوس و  تاکید کند : یواش / صفحه 79

کارمن شدن کلمات است / بالا برود پایین / پایین بیاید بالا / پخش شود جمع / جمع شود پخش / سنگین /خیلی که خراب شد چه میدانم روزنه ای باز می شود / کار من درجا شدن کلمات است / صفحه 108

2-تکنیک این دراز نویسی نه در بازی با کلمات یا تصاویر بلکه حرکت خطی در پدیده ها است . این حرکت خطی اما بی پایان نیست گاه  در انتها دوباره به سر می رسد.کلمه ی آغازین  تمام ظرفیت زبانی و معنایی خود را در جمله ها باز می کند و سپس با این اندوخته دوباره سراغ خودش می رود :

هرشب کنار یک تخته سنگ  می خوابم ..... جای دیگری برای خوابیدن پیدا نمی کنم ( شعر نقش )

دوری / و شکوفه ی سیب / علامتی ست / ندیده ای ......تو هم که دوری / از چند جهت ( شعر از چند جهت )

دیوار باغ اما " یتیم " شده بود .... تنهایی تو را هم به " فرزندی " قبول می کند . ( موش خانگی )

گاه در هم می چرخند  و تکرار می شوند :

سرم که دیر میکند / نگران می شوم / می رود با علت و معلول ها / دال ها و مدلول ها / ایده ها و نظریه ها / استنتاج ها و فرضیه ها / ادله ها و نشانه ها / می ترسم برنگردد/ با اسطوره ها و افسانه ها ( شعر پارک پرواز )

3-دراکثر شعرها یک هسته مرکزی وجود دارد که از طریق کلمات هم خانواده و بارهای متعدد خود مرتبا تصاویر و مفاهیم جدید تولید می کند . این رابطه ها بشکل کانونی است و تا پایان ، همه هستی شعر از این مرکزیت تراوش می کند . مثلا به شعر " موش خانگی "  توجه کنید :

این زحمت را باید جای دیگری /جور دیگری /می رفت می کشید پدر /دیوار باغ اما یتیم شده بود

اتاق و بادام و علف های نرمگی و برادرانی که ناخلف بودند /خوش بحال سیب زمینی ها که زیر عمل بته می آیند

خوش بحال خوش /به حال صداهای خانه  پدری /به زبان مادری /و به چشمان کاملا باز خودم حتی

تبرستانش کف دست بود و ندید

زیر بته سیب زمینی عمل می آید پسرم /تو که نه خواهر داری /نه برادر /نه بالکن

که من هم هرلحظه ممکن است بروم

غصه نخوریا ! /برایت یک جفت همستر گرفته ام

غصه نخور /تنهایی تو را هم به فرزندی قبول می کند

هسته کانونی این شعر " تولید مثل " است : این زحمت را باید جای دیگری / جور دیگری / می رفت می کشید پدر .

کدام زحمت ؟ کدام جای دیگری ؟ چگونه جور دیگری ؟ چرا پدر ؟

دیوار باغ اما یتیم شده بود . دیوار نه بوسیله خودش بلکه بوسیله تولید مثل کنندگانش تعریف می شود . از مقایسه این دو بخش به نقش پدر بعنوان رکن ابتدایی تولید مثل پی می بریم . شعر بجای اینکه از باغبان یا بنا تقاضای کمک کند از پدر می خواهد تا کاری انجام دهد . مرد صدها صفت دارد و از میان همه آن ها صفت پدر که خاصیت تولید مثل و نگهداری از فرزند می دهد را انتخاب میکند و صفت یتیم را به دیوار می چسباند . می بینیم که هم صفت پدر هم صفت یتیم هردو از نقطه کانونی " تولید مثل " ساطع می شوند . برادران ناخلف ند زیرا به اتاق و بادام و علف های نرمگی محصول تولید پدر بی توجه اند . خلف بودن پسر یعنی ادامه راه پدر و ناخلف بودن در این شعر با یتیم شدن دیوار ( مردن پدر ) ارتباط مستقیم دارد . دیوار هم مثل برادران محصول تولید مثل پدر است و برادران باید حق برادری را در مورد این برادر یا خواهر بجا بیاورند . از همین ناخلف بودن معلوم است که باغ به حال خود رها شده است . در این باغ رها شده و بی سرپرست قاعده ی زناشویی به هم خورده است و سیب زمینی ها زیر بته عمل می آیند . یتیم شدن منجر به از هم گسیختگی اخلاقیات تولید مثل باغ شده است . به راحتی ارجاع پی درپی شعر به هسته مرکزی " تولیدمثل " مشخص است . در میانه شعر ما به مرکز این تولید مثل می رسیم " خوش به حال صداهای خانه پدری / به زبان مادری " پدر و مادر بعنوان عوامل تولید مثل و حال خوش و خانه پدری همگی نشانه های واضحی از روند تولید مثل در خانواده بعنوان هسته مرکزی حال خوش و کانونی خانواده است . پس از توقف شعر در کانون و هسته ی اصلی تولید مثل ، نتیجه گیری آغاز می شود . تولید مثل دیگری شکل گرفته است و مادری خطاب به پسرش از شرایط تولید مثل ش می گوید " زیر بته سیب زمینی عمل می آید پسرم " بنابراین " تو که نه خواهر داری / نه برادر " با اینکه خواهر و برادر عوامل تولید مثل نیستند اما از نظر جنسی متفاوت ند و تاکید بر این تفاوت و تاکید بر " زیر بته عمل آمدن " ارتباط شعر را کانون را حفظ میکند . اما این " پسرم " کیست که زیر بته به عمل آمده و یگانه و تک است ؟ " بالکن " کلید حل معماست . بالکن محل نگهداری گل ها و درختچه ها ست . پس او درختچه یا بوته ای است که قرار است تنها رها شود . همانطور که برادران ناخلف باغ را تنها گذاشتند حالا خواهر ناخلف نیز فرزند گیاهی خود را تنها می  گذارد و می رود . جالب است که در انتهای شعر دوباره کانون تولید مثل گوشزد می شود" برایت یک جفت همستر گرفته ام " یک جفت همستر کاملا گویای مرحله تولید مثل است و البته همچنان این تاکید تا خط آخر ادامه دارد " تنهایی تو را هم به فرزندی قبول میکند " پذیرفتن به فرزندی نشانه ی نازایی است و همانطور که دیوار یتیم شده این بوته هم یتیم می شود و هردو فرزندان تنهایی خواهند بود . تنهایی عقیم است زیرا یک تن تنها قادر به تولید مثل نیست !

این هسته مرکزی در شعرها همه کلمات را تحت تاثیر خود قرار می دهد . مثلا در همین شعر کلیه روابط بین انسان ها و گیاهان از طریق هسته مرکزی " تولید مثل " تعریف می شوند : پدر ، برادران ناخلف ، یتیم ، مادر ، پسر، فرزند خواندگی ، زیر بته عمل آمدن ، یک جفت همستر . آنچه خواننده را به وضعیت باغ و خانه پس از پدر و مادر آگاه می کند همین رابطه است .

این قانون در برخی از شعرها جاری است مثلا :

شعر نقش : سنگ ، شعر چارچوب : ساعت  ، شعر خودنوشت : اهلی  ، شعر اتاق شیشه ای : شیشه ، در شعر " سینه ی زمین " تغذیه کودک با شیر مادر "

4-برخی از اشعار به شکل تابلو یا فیلم درمی آیند . شاعر دست خواننده را می گیرد و او را در میان صحنه می گرداند و همه جزئیات را به او نشان میدهد در شعر " دهکده ای مانند آلپ " خواننده با همه نشانی ها و خیابان ها و کوچه ها  آشنا می شود : ( طزرجان ، تفت ، دیدار ، آشنایی ، فرهنگ ، خیم ، چنار ، تل عاشقان ، رودخانه ، چشمه ، چاه ، مزرعه پایین ، کوچه های آشتی کنان ، کوه ها ، برفخانه ) شعر سعی می کند از این طریق فضای نوستالوژیک ذهنی خود را به خواننده انتقال دهد .

4-تکرار از عناصر اصلی بعضی شعرها است مثلا در شعر " قابل شمارش نیست " عبارت " قابل شمارش " هفده بار در هشتاد و سه سطر یعنی  بیست درصد کل سطرها  تکرار شده است ، در شعر " ایضا " عبارت " جای پا " شش بار در بیست و یک خط یعنی بیست و هشت درصد کل سطرها . در شعر " سینه ی زمین " همین عبارت پنج بار در سی و دو سطر یعنی شانزده درصد کل سطرها ، در شعر " نخ " عبارت " یکی زیر یکی رو " نه باردر 29 سطر تکرار شده است یعنی سی درصد کل سطرها. شعر سعی می کند از طریق تکرار خواننده را هیپتونیزم زبانی کند . تکرارها مرتبا تصاویر را مفهوم – بندی میکنند و به این ترتیب خواننده نمی تواند از دست نیت شاعر بگریزد .

4-حوادث زبانی به معنای دست بردن در وظایف تعیین شده و جا افتاده ی  کلمات  در جمله یا در رابطه با خود کلمه هم در مجموعه شعر کم نیست : شعر چکیده ( اصلا  نمی شود جای ثابتی برای " کرد " پیدا کرد)

شعر عتیق ( درخت ، بیشتر هنوز همان است / رودخانه قدری همان ) ، شعر اندر حکایت خرید یک باب منزل مسکونی ( اتفاقا محکم می روند به راه ،  هرچیزی را یک تکان می خورد یکهو )، شعر سراب ( صورتک هایی که رخ داده صورتم )  شعر پارک پرواز ( سرم که دیر می کند ) ، شعر قابل شمارش نیست ( خسته از هربار انگار نمی شوند ) شعر دبی ( مثل همین شعر / کزشعار / فاصله هی کم می کند کم و/ مرز تیزی درد دشوار / یک الف بچه چه کارها که نمی کند / الف بین عین و را ، که شعر را شعار می کند ) شعر سفرنامه یک روزنامه ( ج د و ل ش حل نمی شود )

7-به هم زدن ترکیب بندی اصطلاحات روزمره و  آشنایی زدایی همراه با ساختن مفاهیم جدید از مصالح قدیمی ش نیز در شعرها دیده می شود :

ص 7 – دست خودم نبود پای خودم ، از خدا که پنهان نیست / رفت ... ، ص 12 – خوابیده پوست می اندازند ، ص22- هوایی است جای پات ، ص 36 – هرشب / کلفتی پوستم را می کشد کنار ، ص46- خوش بحال سیب زمینی ها که زیر عمل بته می آیند ، ص 59 – تعجبش چه زود برق می افتد ، ص 62- اگر برای تو از سر تعریف می کردم از سر ، ص 123- نگین درآمده ای هاج است و واج

در جمع بندی پایانی باید گفت شاعر درمقام راوی همه چیز دان مصمم است  ظرفیت کامل واژه ها را نمایش دهد و  بکار گیرد اما مشکل این جاست که پس از بازگویی همه امکانات موجود در واژه ،  ایهام حالتی توضیحی به خود میگیرد ! شاعر حاضر نیست هیچ چیز را نگفته باقی بگذارد مبادا خواننده هوس برداشت های اختیاری به سرش بزند ! شاعر در این راه از تمهیداتی غیر شاعرانه  مانند تکرار و توضیح استفاده می کند . اما خوشبختانه بخش هایی از شعر از این قاعده بیرون می ماند تا خواننده بجز دست زدن و تشویق بتواند خودش هم در نمایش شعر شرکت داشته باشد .  شاعرانگی این بخش ها لذتی دارد که با همه بخش های مولف – محور برابری می کند و پر از آنات شعری و تصاویر شگفت است ( بیرون اگر زنم / مثل همین مداد بچرخم دور سوزن ات بچرخم و خم / خیمه زنم ص 105) یا ( می گویم / روی خط زلزله باشد / زیر نصف النهار و شام / لای دره قاف / رنگ سقف به دیوارها بخورد / جای کفش پشت در نباشد در مواقع خاص ص 113) یا ( تویی رویا ؟ / جای دیگری برای خوابیدن پیدا نکرده ای ؟ / ومن مثل کسی که واقعا جای دیگری برای خواب دیدن نیافته / جای دیگری برای خوابیدن / پیدا نمی کنم ) بطور کلی همه شعرها جسته و گریخته از این  آنات شاعرانه بهره مند هستند  .  برخورد شاعر با عینیات پیرامون خود به نوعی است که ناتورالیسم توضیح گرا را با تشبیهات ذهنی در هم می آمیزد . شعر همانطور که در حال مشاهده ی اطراف خود پیش می رود عینکی را نشانمان می دهد که می توانیم اشیا را دگرگون شده ، مسخ شده و خواب زده ببینیم .و در یک کلام  شاید اگر شاعر آن قیچی بلند هرس را به جان شاخ و برگ توضیح و تکرار انداخته بود ، آنات شاعرانه کام خواننده را بیشتر شیرین می کردند .

کیوان اصلاح پذیر

شیراز

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 






ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات