اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
چهار شنبه ، 5 ارديبهشت ماه 1403
16 شوال 1445
2024-04-24
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 84
بازدید امروز: 4879
بازدید دیروز: 3017
بازدید این هفته: 20843
بازدید این ماه: 20843
بازدید کل: 14888934
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



در تهی میان دو تنهایی

                                         

                              فیروزه محمدزاده


در تُهی  میان دو تنهایی  
مجالی در سرودههای رؤیا تفتی 
از منظر دو رویکرد جنبش انتقادی نوین

1- نقد ادبی اکوکریتیسزم «زیستبوم گرا»

2- نقد ادبی اکوفمینیسم«زیستبوم زنانه گرا» 
 
  

 
چکیده، 

ابتدا جهت آشنایی با مؤلفههای این دو نحله نظری و انتقادی لازم است خلاصهای از اندیشههای بینابینی این دو نظریه انتقادی متأخر و معاصر که دامنه فعالیتها و نفوذ اندیشگی آن در بین اندیشمندان، شاعران و گروههای اجتماعی و دانشگاهی در سالهای اخیر در اکثر ملل جهان رو به فزونی و از علاقهمندیهای جنبشهای مردمی، پارلمانی و فرهنگی و ادبی بین نخبگان جهان معاصر در قرن بیستم و یکم هست و رویکرد فرهنگی و ادبی آن خاصه در شعر و شاعرانگیاش را بهطور اجمالی توضیح دهم تا پیشگفتاری باشد در ابتدای ورود به مبحث سنجش سرودههایی از شاعر معاصر خانم رؤیا تفتی 
 
نظریه زیستبوم گرا و زیستبوم زنانه گر(اکوکریتیسزم  و اکوفمینیسم) 
ادبیات تغییرات اقلیمی 
تألیف؛ سعید جهانپولاد 
 
اصطلاح اکوفمینیسم؛ نخستین بار در مقالهای از فرانسوا دوبه ون فعال فمینیست فرانسوی در سال 1974 بهکاربرده شد، اکوفمینیسم "زیستبوم زنانه گرا" اصطلاحی بنیادی در جنبش نظریه اکوکریتیسیزم "نظریه ادبی زیستبوم گرای" و " نظریه ادبی تغییرات اقلیمی" است که از نظریههای فلسفی و بینا رشتهای متأخر و در حال گسترش در حوزههای دیگر پدید آمده، این نظریه استوار بر برابری جنسیتی است و به ارزیابی مجدد ساختارهای غیر پدرسالارانه یا غیرخطی و شبکهای از جهان که ملزم به احترام به فرآیندهای ارگانیکی و پیوندهای کلینگرانه و... باور دارد و به محاسن عینی و عملی این مفاهیم میاندیشد، اکوفمینیسمها، هم متعهد به زیست محیط و هم به ارتباطات بین زنان و زیست طبیعی باور دارند، این نظریه بر نحوه برخورد با طبیعت و زنان و فرهنگ و جامعه مردسالار و مرد محور تأکیددارند، "زیستبوم زنانه گرا" یا "زنانه نگر" تأثیر دستهبندیهای جنسیتی را بهمنظور نشان دادن شیوههای اعمال هنجارهای اجتماعی بر تسلط ناعادلانه بر زنان و طبیعت از طریق فرهنگ و ادبیات موردبررسی قرار میدهند، این نظریه معتقد است که این هنجارهای اجتماعی و فرهنگی درگذشته منجر به یک نگره ناقص از جهان شده است و مدافعان این نظریه متأخر از یک جهانبینی جایگزین دفاع میکنند که "زمین " را مقدس میداند، وابستگی بشریت به جهان طبیعی را میشناسد و تمام زندگی را باارزش تلقی میکنند، 
اکوفمینیسم جنبشی مدرن است که از سلسله کنفرانسها و کارگاههای آموزشی از دهه 70 و اوایل دهه 80 میلادی توسط ائتلافی از زنان دانشگاهی و حرفهای در ایالاتمتحده آمریکا ظهور کرد، طرفداران این جنبش درصدد مطالعه و پژوهش درباره ارتباطات بین زیست محیط و نقش زنان گرد هم آمدند 
آنان به سابقه دیرینه و تاریخی رابطه زنان و طبیعت استناد میکنند  که در طول تاریخ چگونه نگره تکمحور غالب مردسالارانه منجر به ظلم و ستم به هر دو آنان شده و به راههای گسترش تعامل و پیوند احترامبرانگیز میان زنان و جهان طبیعی امیدوارند، آنان خاطرنشان میکنند که سنت فکری غالب دوران، زنان و طبیعت و زیست محیط  را غالباً منشأ "شر" و بحران و هرجومرج، غیرمنطقی و نیازمند کنترل به تصویر کشانده و در تقابل مردان غالباً عقلانی و مرتب و مشخص توصیفشدهاند و بدین ترتیب قادرند که زنان و طبیعت را مدیریت کنند، اکوفمینیسم مدعی است که این نگره  مسلط و ترتیب تاریخیاش منجر به سلسله مراتبی میشود که قدرت را به مردان اعطا کرده و امکان سوءاستفاده از زنان و طبیعت و زیست محیط را فراهم کرده، بهویژه که زنان و طبیعت هر دو با یکدیگر ارتباط تنگاتنگی دارند، اکوفمینیسم، رابطه زن و زمین را بهعنوان بنیادی برای تحلیل و مطالعه کارکردی خود میبیند، اندیشمندان اکوفمینیسمی برای تجزیهوتحلیل خود، روابط بین انسان و زیست طبیعی را با مفهوم جنسیت ترسیم میکنند، نظریه "اکوفیمر" یا "زیستبوم زنانه گرا" درصدد آن نیست که زنان را در جایگاه غالب قدرت قرار دهد بلکه خواهان آن است که یک جامعه مساواتی و مشارکتی شکل بگیرد که در آن هیچ گروه غالبی وجود نداشته باشد، امروزه چندین شاخه از اکوفمینیسم در حال رشد و توسعه است که در حوزههای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و معرفتی، رویکردها و تحلیلهای متنوعی دارند 
 
معرفی ژانر ادبیات اقلیمی 
ادبیات تغییرات آب و هوایی 
ادبیات پساآخرزمانی 
سعید جهانپولاد 
 
اصطلاح  Cli_fi  که مخفف کلایمت فیکشن Climate Fictio هست  در تاریخ 20 آوریل 2013 مورداستفاده قرار گرفت، این اصطلاح به فارسی، داستانهای آب و هوایی و در ژانر ادبیات اقلیمی ادبیات اقلیمی یا ادبیات آب و هوایی که از ژانرهای نوین و رو به رشد قرن بیست و یکم است که از سال 2010 و 2013 بهطور علمی و آکادمیکی در دانشگاههای آمریکا و انگلیس و ...در حال مطالعه و پژوهشهای انتقادی قرارگرفته و همچنان در حوزهها و انواع هنری دیگر رو به گسترش هست، این اصطلاح توسط آنجلا ایوانسی در یک برنامه نقد و بررسی رمان و فیلمهای با موضوعات اقلیمی و تغییرات آب و هوایی بهکاربرده شد، او در بررسی خود، تاریخچهای از رمانها و آثار ادبی که تعداد کثیری از موفقترین آثار ادبی و فهرستی از خلاقترین نویسندگان این ژانر ادبی را معرفی نمود، بعدها  "دن به لوم " یکی از چهرههای برجسته و تأثیرگذار این ژانر ادبی، مقالات و نظرات برجستهای را که در آنها، مطالعات و تأثیرات اقلیمی، جغرافیایی و زیستبوم گرایی، هسته مرکزی این آثار هست را منتشر نمود که منجر به" ژانری تحت عنوان، ژانر ادبیات داستانی اقلیمی و آب و هوایی  نام گرفت که هماکنون در دانشکدههای معتبر آمریکا و انگلیس در حال گسترش و نقادی قرارگرفته، در قرن بیست و یکم، ازآنجاکه دانش علمی، تأثیر به سزایی در پیدایش چنین ژانری در ادبیات و دیگر انواع هنری ایجاد نموده، داستانهای انگلیسیزبانی  که با محوریت تغییرات آب و هوایی و اقلیمی و اغلب با اصطلاح مخفف  "  کلایمت فیکشن ""Cil_fi" که بر عناصر زیستمحیطی و زیباییهای طبیعی آمریکا متأثر هست و درروند داستانی به سمت تراژیکیترین شکل، تغییرات اقلیمی و جغرافیایی نمایان میشود چنانکه در این نوع ژانر، آینده زیستبوم و منطقه و زمین، به مخاطره افتاده و شکل" آخرزمان " و"دستوپیایی " و" ناکجاآبادی " و به تعبیر تی اس الیوت" ویسلندی " سرزمین زباله و ویرانی به خود گرفته، بسیاری منتقدان دانشگاهی و آکادمیکی باور دارند که این" ژانر ادبیات اقلیمی " پسااستعماری و پسااتوپیایی و پساآخرزمانی است، چون تاکنون آثار قابلتوجهی در این نوع نگره و جهانبینی در شعر و ادبیات داستانی و دیگر انواع هنری بوده است. 
 
رؤیا تفتی شاعری است که در اواخر دهه هفتاد اشعار قابلتوجه خود را سروده و به عناصر و المانهای جریان شعر دهه هفتاد وامدار است، زبان و نگره زنانه دارد و به جنسیت خود غره است و از معدود شاعران زنی است که طبیعت و دنیای طبیعی نه بهصورت کاملاً استعارهای و یا تشبیهی بلکه خود بازنمایی روابط زن و زنانگی و طبیعت را در اشعارش با بسامد بالا و برآیند ذاتی یافته است، در مجموعه اشعار تازه منتشرشدهاش" اقلیم داغ " این دغدغهمندیهای معنا محورانه با رویکرد اجتماعی در جامعه انسانی به شکل پختهتر به بازنمایی روابط زن و زنانگی و زیستبوم و محیط طبیعی از خلال سطرهای بیان میشود که دو سوی نظریه انتقادی" زیستبوم زنانه گرا و یا زنانه نگر " را میشود در اکثر قطعات اشعار موردسنجش قرارداد، 
با اتکا به اجماع نظرات این نحلههای فکری و انتقادی و رویکرد شاعر رؤیا تفتی در دو شعر از دو دفتر اشعارش، میشود حساسیت و دغدغههای زیستی و پیشگویانه شاعرانگیاش را مورد کنکاش قرارداد، آن چنانکه شاعر با توسل به نوستالژی بومی و اقلیمی خود و جهانوطنی و با اشارت مستقیم در پی تطبیق و مقایسه و مقابله با این تعارضات بین جهانوطنی و زیستبوم و بازنمایی نزدیکی بین زن و طبیعت و رابطه مبنایی هر دو از حیث تاریخ دیرینه تظلم خواهی و نگاه بالادستی و مذکر زده که در پی سلطه و غلبه بر هر دو وجه این پیوند همزیست انگاری برآمده و شاعر از پی سطرهای و اشارات سعی در ایجاد شناخت وضعیت بحرانی است، من شاعر، از این حیث به تمامِ" زن و تنانگی زن " است، جسمیت و جنسیتی با تمایلات جنسی و زبان جنسیتیاش که خود را، در مواجه با بحران مشروعیت زن و قابلاحترام همچون طبیعت در یک موازنه میداند 
رؤیا تفتی در مجموعه اشعار اقلیم داغ، سویه نگری و رویکرد زنانهاش به زیستبوم و تغییرات اقلیمی از خلال پیوندهای جزئی نگرانه و عینیتر شده، آنجا انسان (بخوانید زن و زنانگی) را با تمام حساسیتهای عاطفی و فیزیولوژیکی بهمثابه ابژهای و سوژهای از مرارتها، شداید و مصیبتهایی که از پس تاریخ سلطه پدرسالارانه مرد نسبت به جنسیت و زیستبوم بهعنوان سوژهای قابلاعتنا در وضعیتهای احتمالی وقوع نوعی نابرابری و تضییع حقوق انسانی که با وخامت به توضیح مینشیند 
 
«دمای خورشید را نشد که بگیرم/ 
و نسخهای که آغاز را به منتها نرساند/ 
شاید هم قرار بر مدار میگرفت» 
 
یا این سطرها 
 
«کمآبیام از اشکهای نریخته بود/ 
فشارم از آبهای نریخته بود/ 
تشخیص نداد/ 
تبار گداخته را/ 
از دماغ تا جگر/ 
از دست تا کمر» 
 
در شعر رؤیا تفتی، پیوند دیرینه زیستبوم و جهان طبیعی با زن و زنانگی و نقش و جایگاه مادینگی در تصادم با جامعه امروزی و عصر مکانیکی و ماشینی که خود بهگونهای در جهت تخریب محیط و منابع طبیعی درآمده، آشکارا بازنمایی میشود، زن و زنانگی در پیوند همزیستی با زیست محیط و نقش فیزیولوژیکی جسمیت زن (قاعدگی، زایش، آبستنی و حاملگی و...) با طبیعت درهم میآمیزد و شاعر از نیت و همخوانی نقش مادرانه و زنانه در جهت ایفای نقش محوری زنانه در زمین و جوامع بشری همراه با حساسیت و تمایلات جنسی و برابری جنسیتی، به پرورش و تعادل این پیوند در زندگی اجتماعی میرسد 
 
«مگس است حافظه/ 
پروانه میشود گاهی/ 
گاهی زنبورعسل/ 
برمیگرداند و نشخوار میکند/ 
خرگوش یا کانگورو بچهزا است/ 
پیش از آمدنش پاره میشود کیسهٔ آب» 
 
و همآمیزی این نقش در زندگی اجتماعی و تصادم آن با عصر ماشین و تکنولوژیک که ارزشهای معنوی  که از راه سلطه و غلبه مدیریت اجرایی مردان  طبیعت و زن هر دو را منکوب کرده و به حاشیه رانده 
 
«در بانک/ 
خدا کند که به کار نیفتد/ 
هجوم بیاورد/ 
اجتماعی است/ 
با خرده فرمایشات/ 
و شبیه دیدن خواب پیشبینی نمیشود/ 
که رؤیا را چند قسم هست/ 
پدر من که صادق بود/ 
ای حافظهای بیل مکانیکی»

 
شاعر به
عنوان یک زن در جامعه و زیست بومی که در آن میزید هماره در معرض این نابرابری و ظلم و ستم و تضییع حقوق انسانی (بخوانید زن و زنانگی) است، چنانکه ارتباط و تماس حسی و عاطفیاش و روابط ارگانیکیاش هماره در معرض تصادم و تخریب و شکستگی و گسست است، زن و طبیعت در فرآیند فعالیتهای اجتماعی و ناکارآمدی و سوءاستفاده از جنسیتش و جسمیتش همچون خود طبیعت و محیطزیست شاعر در معرض دستخوردگی و تغییرات در رویکرد نظامهای مردسالارانه و محافظهکاری نمایندگان پارلمانی در هر گوشه جهان است که مورد سوءاستفاده ابزاری قرار میگیرد و از جنسیت و جسمیتش همچون خود طبیعت، با نگاهی ابزارگرا مورد هجمه و هجوم نابرابر قرار میگیرد، در این اوضاع شاعر"زن " سعی در بازنمایی جنسیت شکننده و ظرافتهای جنسی و عاطفی خود با لحنی زنانه به واخواهی حرمت و احترام خودبسنده میکند و اوضاع بیرونی را مخل و بحرانی تلقی میکند با سطرهای درخشان از حیث شرح وضعیت زن در جامعه، طبیعت زنانه و تکرار پروسه تاریخی انزوا و به حاشیه راندهشده که در دور تسلسل از تاریخ دیرینه پدرسالارانه تا امروز جامعه در حال رشد و ترقی یکسر به نتیجهای یکسان رسیده و میرسد 
 
«من در اتاق شیشهای زندگی میکنم/ 
من در اتاق شیشهای خیانت میکنم/ 
من در اتاق شیشهای خواب خیانتم را میبینم/ 
در اتاق شیشهای فکر میکنم فکر میکنم/ 
و هرروز به یک نتیجه میرسم»

 
 و با چنین رویکردی که غالباً از طرف نظام
های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، زن و طبیعت همسو باهم نادیده انگاشتن میشود و از هر حیث از این دو مهم و پیوند زیستیشان بهرهبرداری و سوءاستفاده میشود، از سوی ارزشهای والای انسانی و معرفتی و اخلاق مدارانه زن و زنانگی  نادیده انگاشته میشود، تربیت و پرورش  و... تمایلات عاطفی و حسی و جنسیتش در یکفاصله گذاری محافظهکارانه سیاسی و مذهبی حتا کمتر دیده و بازنمایی میشود و نقش و جایگاه زن بهعنوان جنس دوم و از پس فرهنگ سنتی با نگاهی تقلیل گرایانه به فرومایگی نسبت داده میشود و از هم پیوندی زن و طبیعت از ریشههای سنتی و بدوی و طبیعی خود با زیست محیط و مدیریت و پرورش زنانه گسسته و پاره میشود، رؤیا تفتی نگاه پیشگیرانه و پیشگویانه را با زبان جنسیتیاش که زنانه است را به ایجاد نوعی مقابله و ایستادگی زن در برابر این هجوم و وضعیت اسفبار اجتماعی توصیه میکند و تنها راه تظلم خواهی و ایستادگی زن همسو با طبیعت سرشت خود و جهان طبیعی و زیستبوم را از ریشههای اصیل و سرچشمهاش واخواهی کند و در این راه شناخت از وضعیت و راه برونرفت از بحران زیستمحیطی و بحران اجتماعی و فرهنگی، ایستادگی و مقاومت و چسبیدن به ریشههای اصیل و بارورسازی ذهنی، روانی نسلهای بعدی و فرهنگسازی احترام به طبیعت و زیستبوم و پیوندزن و طبیعت را در اجتماع و زیست جهانی نهادینه کند از این نظرگاه رؤیا تفتی شاعری است که در اکثر اشعارش این رویکرد زیستبوم زنانه گرا و زنانه نگر را به دغدغههای موضوعی خود مبدل کرده و اشعار"سفر به انتهای پر " و خصوصاً اشعار دفتر تازهاش"اقلیم داغ " با بسامد بالایی دارای این رویکرد مفهومی و نظری و احترام به زیستبوم و جهان طبیعی و زنانگی است

در پایان شعری از دفتر اشعار "سفر به انتهای پر" را با سنجشی که مشروحش در این مقاله اجمالی آمد میخوانیم؛ 
 
«مثل سرو چندین هزارساله/ 
مثل سرو چندین هزارسالهٔ اَبَرکوه/ 
در اقلیم داغ/ 
مثل قانونِ بقا/ 
در دائرهالمعارف علوم/ 
مثل گلسنگ/ 
سنگ و آفتاب/ 
آفتاب و سنگ/ 
مثال هر آنچه خودت فکر می‌کنی محکم/ 
مثل تارعنکبوت تار یحیی همانند سیمابینا محکم باش/ 
مثل ساقهٔ گندم زیر هجوم ملخ/ 
چون همیشه همین بوده/ 
شکل منقار دارکوب بر تنهٔ سرو چندین هزارسالهٔ مذکور/ 
باش محکم! چون دوستت دارم/ 
مثل سمّ بز روی شیبِ بلند کوه/ 
مثل شاخ گوزن در جنگ بر سر جفت/ 
عین عشقِ اوّل محکم باش/ 
مثل تلفّظ قسطنطنیّه در زبان فارسی/ 
مثل تلفّظ ِخودِ تلفّظ در همینجا/ 
مثل پشت کوه قاف در سیاهچاله در فضا محکم باش/ 
نظیر الههٔ نیکی بر فراز ویرانه‌های شهر دِرِسدن ۱/ 
باش محکم! چون دوستت دارم/ 
مثل دال در فرجِ بعد از شدّت/ 
مثل بیمار خاص/ 
مثل پرستار بیمار خاص/ 
مثل یک قطره که از آبشار می‌افتد/ 
عین تگرگ/ 
همانند امیرِ انتظام محکم باش/ 
مثل قبل از شکستگیِ بالِ مرغدلت/ 
مثل منبعد از پریدنش بی‌دلیل/ 
چون راه دیگری که نیست/ 
مثل یقین نه تردید نه/ 
مثل شکّ نه مثل اشک نه! مثل کشک کشکِ کهنه محکم باش.» 
 
۱-Dresden 
شهری در آلمان که در واپسین ماه‌های جنگ جهانی دوم، در چهار یورش، بیش از ۳۹۰۰۰ تن بمب انفجاری قوی و بمب‌های آتش‌زا را بر سرش فروریختند. البته این اولین شهری نبود که به این شیوه بمباران شد
بسیاری از اجساد براثر دمای بسیار بالای آتشسوزی در حالی جان دادند که لباس‌هایشان سالم باقیمانده اما اعضای بدنشان براثر حرارت غیرمستقیم سوخته و به خاکستر تبدیلشده بود، این حالت برای گروهی پیش آمد که در پناهگاه‌ها قرار داشتند.

 

فیروزه محمدزاده





ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات