اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
جمعه ، 10 فروردين ماه 1403
20 رمضان 1445
2024-03-29
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 261
بازدید امروز: 12650
بازدید دیروز: 13187
بازدید این هفته: 25837
بازدید این ماه: 111443
بازدید کل: 14686558
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



سخن سردبیر

                                  

                                        میلاد زنگنه

سایت را در حالی به روز رسانی می کنیم که حکم‌ زندان سه نویسنده و شاعر، رضا خندان، بکتاش آبتین و کیوان باژن‌ به اجرا درآمده است . حکمی که با آزادی بیان و قلم که از حقوق اولیه ی انسان محسوب می شود منافات دارد. دگراندیش بودن نمی تواند جرم سیاسی محسوب شود اما به راستی در این وضعیت ارتشا و اختلاس چرا باید نویسنده و شاعر دربند باشد آن هم به خاطر بیان عقیده .چگونه است که رسم مدارا فقط باید از جانب مردم رعایت شود به گونه ای که با گرانی و تورم و فقدان مسکن و عدم‌امنیت و ...مدارا کنند اما حاکمیت ، مدارا با اندیشه و رای نویسنده و شاعر را که از بطن جامعه است نمی پذیرد.

سانسور نیز بخشی از همین عدم مروت و مدارا است که سال هاست از سوی مسولین ذیربط در مورد آثار مختلف هنری انجام می شود. سانسور ، نمود عینی عدم اعتماد و هراس از اندیشه های مستقل است .سانسور برنامه ای برای کانالیزه کردن اندیشه هاست . اما اندیشه به هر حال می ماند و راه خود را پیدا می کند.

در این وانفسا، وضعیت شعر اکنون آنگونه که باید مناسب نیست.تولید انبوه شعرهای میانمایه، فقدان نقد ادبی و سعی عده ای در ایجاد گروه شعری در راستای معرفی خود و همکارانشان و کسب شهرت در کنار تخریب بخشی از شعر پیشرو دهه های قبل، انجمن های  ادبی وابسته که همایش ها را وسیله ای برای سوء استفاده های شخصی و گروهی می کنند و مسائل بسیار دیگری که مجال پرداختن به آنها نیست، باعث شده شعر اکنون ایران ، حال و هوای خوبی نداشته باشد.در این وضعیت شاعر بودن و شاعر ماندن  به نوعی دشواری وظیفه است به نوعی فداکاری است

شعر امروز به جدیت شاعرانش‌ نیاز دارد .شعر امروز نیاز دارد به گسترش فضای نقادی در خود وگرنه چگونه می توان از جامعه انتظار داشت به نقد شرایط خود بپردازد؟ شعر امروز ، باید به  گونه ای باشد که از ابزار و رسانه ها برای گسترش خود استفاده کند نه اینکه مقهور ابزار و اسباب گردد

در این میان ، زندان و سانسور و وضعیت شعر امروز با هم و درهم تنیده اند.این وضعیتی ست که ما را مسئول می کند ، هر کدام از ما مسئوول‌ وضعیت پیش آمده هستیم. و شعر به خودی خود نوعی مسئولیت است ، بله‌ شعر با همه ی فراز و نشیب ها و بازی های زبانی و دردسرها و غیر کاربردی بودنش و به قول بعضی ها عمر تلف کردنش، مسئولیت است، مسئولیتی که هر کسی از عهده ی آن بر نمی آید پس عجیب نیست که در این اوضاع نابسامان ادبی ایران ، متشاعر‌ زیاد داریم و شاعر ، کم.






ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات