اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
شنبه ، 1 ارديبهشت ماه 1403
12 شوال 1445
2024-04-20
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 55
بازدید امروز: 2803
بازدید دیروز: 7558
بازدید این هفته: 2803
بازدید این ماه: 2803
بازدید کل: 14865710
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



با تصاویر مِه گرفته و خاموش...

                               

                                 پرویز حسینی



با تصاویر مِه گرفته و خاموش...


+و عشق همچنان مذکر است

+آیدا مجیدآبادی

+چاپ اول ۹۹

+نشر گویا

 

جهان با دکمه ی پیراهن من شروع می شود

هیچ زنی در چشم های تو

به اندازه ی من

گریه نکرده است

"بند اول شعر۲۹"

"و عشق همچنان مذکر است" دومین مجموعه شعر آیدا مجیدآبادی پس از کتاب پروانه ها اتو برنمی دارند(چاپ ۹۴) می باشد که درسال ۹۹ نشر گویا منتشر کرده است.

شاعره ی کم بینا روشندل این بار کوشیده از قلعه ی مه آلود تصورات خودش بیرون بیاید و تصویرهایی از عشق  به ما نشان بدهد که به شکل نمادینی مذکر است.! شاعر در پیله ی تنهایی خویش   دریافته که جهان سنگی بیش نیست و به همین جهت عشق و زنانگی در آن جایی ندارد و تنها تصویری که میتوان از عشق تصورکردچهره ی مذکر و خشن آن است:

"خواب های پرپرم ازبالشت می زندبیرون

و تو بر چهار گوشه ی تخت

نماز وحشت می خوانی

دختری که سنگ گریه می کرد

زایمان سنگ کرده است

و از سردی منجنیق

سراغ قلب سنگ تو را می گیرد

کتاب هایت را جمع کن

می خواهم تمام زندگی را

سنگ، کاغذ، قیچی کنم."

"شعر۶۷ صفحه ۷۶"

شاعر در شعرهایش تنها پناه خویش را مادرش می بیند، چرا که در این جهان سنگی، مادر است که از جنس اوست و درکش می کند:

"به مادرم قول داده ام نمیرم

این بار حضانت قلب ام رابه صخره ها خواهم داد

دستم نمک نداشت"

"از شعر ۲۴"

در مجموعه ی دوم آیدا، وجه ناتورالیستی شعر ها آشکار است و تلخی بیداد می کند به گونه ای که شاعر آرزوی مرگ و نیستی می کند:

"باید به زهدان مادرم برگردم

و او در آستانه ی من

خودکشی کند."

"از شعر ۴۱"

شاعر در جایی خودش را با اسبی در حال احتضار اینهمانی میکند و این همذات پنداری به جهت این است که اسب در حال مرگ منتظر تیر خلاص است تا راحت بشود:

"درمانده ام

مانند مادیانی که رو به مرگ است

و شیهه هایش با یک اسب

هیچ فرقی ندارد."

"بند اول شعر۳۲"

وجه همذات پنداری شاعر با مرگ و نیستی تا آنجا پیش می رود که مجیدآبادی نام کوچک خودش را مدام یادآوری می کند:

و من عروس مارهای گورستان می شوم

حالامی توانی نامم را

برای پلنگ های زخمی ترجمه کنی

و آنقدر جیغ بزنی

که کوه ها

آیدا را بازگردانند!"

"بند آخر شعر۳۱"

و در جهانی که به قول شاعر"خون قاعده گی تنها قاعده ی زیستن است" زمین بارور نخواهد شد چرا که:

"من باکره می میرم

حتا اگر هزاران کودک

نام مادرشان

آیدا باشد!"

"بند آخر شعر ۲۹"

تلخی زبان شاعر در همه ی شعرها به قدری است که ذائقه ی مخاطب را هم بی گمان تلخ می کند، به ویژه مخاطبی که مونث باشد:

"بگو به دادت برسند میوه های ممنوعه

که تو را زن بارآورده اند

تو مرگ عظیمی را مرتکب شده ای"

"از شعر ۲۷"

و این تقدیر ناتورالیستی از دیدگاه آیدا، سرنوشت همه ی زنان است:

"به دنیا می آیم از پیشانی ات

تا سرنوشت دوباره ی تو باشم."

"بند اول شعر۲۳"

تنهایی و مظلومیت زنان از دیدگاه شاعر به حدی است که هرگز حضورشان حس نمی شود، و عشق همچنان مذکر است. و دنیای پر از سنگ و پر از خشونت مردانه، مدام بر سر زنان آوار می شود.

آیدا مجیدآبادی در مجموعه ی "و عشق همچنان مذکر است"، به گمان بنده، وجه دیگری را از شعرش به نمایش می گذارد که با کمی دقت می توان آن را دریافت،وجه اروتیک شعرش، که  ازهمان  عنوان  کتاب شروع می شود.

و بعد با سطرهای بسیاری به چشم می اید در حالی که شعرها در ستیز با جهان مونث به نظر می آید، اما بعضی تصاویر پنهان پشت شعر ها به شکلی پارادوکسیکال نشان دهنده این وجه سرکوب شده است.

ببینید:

" دیشب  با چند نیاز منجمد به بستر رفتیم"

"دست از لبان من شسته / به سراغ که می روی؟"

"تو می توانی از خطوط تنم / خانه ات را پیدا کنی"

"و با دست های خودم / پشت زنانگی ام را خالی کنم"

"زنی که روی مردانگی پسرش شرط بسته است"

"درد ها در شب به اوج خود می رسند / وقتی زندگی دست اش را توی ماتحت مان فرومی کند"

"دارم تکه هایم را جمع می کنم / که دوباره نازت را بخرم.

می فهمی یک زن

وقتی خودش را جمع می کند

یعنی چه؟"

"پرستش از دهان شروع می شود / وقتی برهنگی ات /تنها راه رستگاری ست / و لرزش چنگت بر گیسوان من / تمام بیدهای جهان را / مجنون خواهد کرد"

"این من است که تو را در دلش داغ می کند / و یقه ی پیراهنش را باز می گذارد / که زنان عاشق پیشه تو را لمس کنند."

"تن از تنم می شکفد / و سراسرم / به پایت می افتد"

"سرخ می بوسمت / و به خونخواهی از لبانت / جامه ای سرخ به تن می کنم"

"می گذاری پشتم / به لب های تو گرم شود؟"

و...بسیاری نمونه های دیگر که بیانگر وجه پنهان اروتیک شعرهای این مجموعه است.

آیدا به شکلی پارادوکسیکال با عنوان کتابش، زنانگی ی خفته و سرکوب شده را فریاد می کند. چقدر دختران خاموش بمانند وقتی که مردان در مِه گم می شوند؟!

شاعر در این مجموعه پاسخی شایسته به چنین سوالی می دهد. پاسخی که مخاطبان آن، به ویژه زنان به خوبی دریافته اند اما در تصورات مه گرفته شان، پنهانش کرده اند!....



پرویزحسینی آبانماه ۹۹






ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات