اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
جمعه ، 7 ارديبهشت ماه 1403
18 شوال 1445
2024-04-26
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 89
بازدید امروز: 1219
بازدید دیروز: 4260
بازدید این هفته: 28540
بازدید این ماه: 28540
بازدید کل: 14896631
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



جنون نویسی

                                      
                 
                                           خسرو بنایی

یاداشت خسرو بنایی بر کتاب شورش علیه بی بی ام بود علی فتحی مقدم

جنون نویسی شبانگاهی متن تاملی زبانی بر دفترشعر "شورش علیه بی بی ام بود" از علی فتحی مقدم آنچه در دفتر شعر شورش علیه بی بی ام جلب نظر می کند حرکت ذهنی و زبانی شعر در قطعه ها ست .بعنی شعر نوعی پتانسیل سازی از زبان خود ارجاع ست که با کمترین ارجاعات واضح و عینیت مند جهان بیرونی ، تجربه فردی شاعر را در حیطه شعر درون ماندگار می کند . در این گونه شعر ها فیگور زبان در صدد ساختن زنجیره ای از دال هایی ست که به هیچ مدلولی نمی رسد به همین دلیل شعر به شدت از تاویل پذیری می گریزد و مخاطب کنجکاو باید نسبت های دال ها را چون گردشی شبانگاهی در متن دنبال کند . چنین تمهیدی با زبان که در وهله اول به نظر می آید ما با مولفی سرو کار داریم که هیچ نسبتی خونی و عاطفی با زیست جهان خود ندارد اما در فحوای و طنین زیرین و عاطفی و خشم پنهان نهفته در متن اش راحس می کنیم . زبان در صدد مقابله به مثل زیست جهان تاریخی هم نیست و بیشتر به قوه ادارک و خلاقیبت بلافصل اش در درون زبان و نسبت بر ساخته آن ، فکر می کند . به صراحت نمی گویم علی فتحی مقدم شاعری ضد ایماژیست و ضد ساختار و ضد فرم اما او خوب می داند جهان شعری او جهان موازی با جهان واقعی نیست. جهان شعری ،خود آلترناتیوی خود بسنده و خودمختاری ست که زیست جهان و ترکیبات و کلمات خود را دارد .سازه های شعر او به شدت نام ناپذیر و بی شکل اند .و از همین زاویه مخاطب معتاد به ساختار منسجم و فرم طلب را پس می زند . کلید وردی شعر های او تنها در درون ترکیب ها و نحو گردانی ها و آشنایی زادیی ها وامکاناتی ست که او از تخیل خود انگیخته اش می سازد . گاه این ترکیبات همجوار، طنین تغزلی وآیرونیک ولی صمیمی می سازد آن هنگاهم که وارد دهلیزهای درونی و پیچ خم های غافلگیر کننده اش می شویم : رویای تو جنگ بود / و ما نا برابری رنگ ها را تجربه کردیم / سنگ ریزه های کف دریا را / وقتی مسیر بهتری برای عبور / - خیابان هایی که معطوف به رنگیم کمانی درعمق آب ها بودند / وصدای از کاغذ کنده شدن کلمه هایی که / رژه در سپیدی متن داشت . این قطعه ای از شعر بلند محاربه بود شعری شاید مربوط به جنگ اما هیچ بند و سطر آن اتصالی به خاطره خوانی یا تداعی های آشنا از جنگ ندارد اما آنچه می تواند تا حدودی گره از سرابهام تکنیکال آن باز کرد پروسه سازی اسکزیوفرنیک و جهش های غیر ارگانیک و بی ارتباط است . انگار نوعی سفرذهنی و بی مقصد در منشوری هزار تیکه است . با تمام خصلت نمایی ذهنی در روند روایت اما شعر در بافت کنشی و واکنشی اش سعی می کند گاه با توسع به زبان معیار و رعایت ضمائر و نهاد وفاعل و فعل در جایگاه خود ، امر ذهنی را به عینیت باور پذیر بدل کند . آنجه شعر را در ظرفیت سازی خلاقانه پیش می برد نسبت انرژیک سطرها در هدایت همدیگر است گاه تجانس و هم آوایی و وجه موسیقایی و فاخر آنرا به جسمی نرم بدل می کند ...رویای تو جنگ بود و ما نابرابری رنگ ها را تجربه کردیم ...یا... وتار باریکی از موهایت / لای دفتری که هنوز در مشق کودکی ام پریشان است موج می زند... با توالی تصاویر ی گروتسک و تلخ ، انگیزش های روانی را از چله ذهن رها می کند. در تمام شعر های بلند ، ترکیبات مثل زهی کشیده می ماند که در خود پتانسیل برای بسیط شدن دارند و سطر های سفید پهناوری را مابین خود رها کرده اند . اما او به عمد زبان را درصنعتی غیر ملموس بدل به ساختی منشور وار بدل می کند و گاه لحن ادبی بدل به لحن محاوره و خطابی می شود . با من بخواب اخوی / که از تصرف ناشناخته ها / هر کثافتی که بخواهی می رویم / و فرقی نمی کند سبز گردنم جنگل به هم ریخته ای باشد /که با تحرک چند کلمه / به همین سادگی بر سینه هایم چنگ بزنی / وقتی که زادگاهم را / به بستر دیگری ترک گفته ایم / - تا معطوف به زنگین کمانی در عمق آب های دور/ آبستن از وطن گریخته باشم علی فتحی مقدم در شعر های بلند شورش علیه بی بی ام بود با فرمی باز و ذهنی ، خواسته کلیه امکانات جریان های شعری ناب و حجم و خصوصن شعر زبانی دهه هفتاد را با لحن و رویکرد پرولتری و کارگری خود ادغام کند ( در دفتر فرم داخلی شنوایی دراین کار پر رنگ تر عمل کرده است ) او با تسلط به زیست جهان تجربی و شگرد های پیچیده ذهنی وزبانی قدرت تخیل و بازی با ترکیبات نامانوس گاه سطرهایی ساخته که نوعی جنون صنعتی و تکنیکی که ناشی از اعتراض همزمان به زبانی که هم شامل شعر آسان یاب دهه هشتاد است و هم نوعی سماجت مارلامه ای برای آفرینش سطرهایی که حتی شاعران زبان محور امروز با بسط بی حساب و بی مرز آن گاهی واهمه دارند. این مهم با نوعی عدم خودسانسوری باعث می شود که او با بی ملاحظه گی قدم در فضای بگذارد که هیچ مهمیز به تخیل اش نزند .بنابرین در تخیل بی مرز او شعر به وضعیتی می رسد که این گزاره مطلوب ارسطویی که شعر خوب " محتمل ناممکن " است را ممکن می کند . برخی از این سطر های نقس گیر و حرکت بی توقق دال ها را از دفتر شورش علیه بی بی ام را مرور می کنیم می شود شاشیدن کف پاهایی که اسپره فلفل کف دست هایم بروید روی دیوار ...( از شعر محاربه ) ریختن خون کف دستهایی که اعصاب روی سینه شک برداشته بود موی غریبه ای را ...( شعر محاربه ) لج دندان های کدام غریبه را فک زده ام که نان به ارزش آغوش تو بیارزد ...( شعر دغدغه زنانگی فرم ) در نگاه اول ساخت چنین ترکیباتی بی مفهوم و پس زننده است این ساخت هیچ بیان گری در خودش ندارد اما نوعی الفای روانی از انزجار را شکل می دهد .تجربه فردیت یافته ای که قابلیت آن در چیدمان های ساختی آن را مطمح نظر دارد که بیشتر ما با خصیصه مجنون زده اش در نگاه اول مواجه ایم . اساسن در این گونه سطرها جنون در محور زبان به هیچ معنا معهود که با پیشدانسته های ما هم خوان باشد روبرو نمی شویم ما یک معماری ناخوانا از شوربختی ذهنی داریم یک در هم ریخته گی اما کاملن ساختار شعر را در بر نمی گیرد فقط در سطرهای طولانی از چنین شوریدگی توصیف ناپذیر برخورد دار است این گونه تعمیهدات ما را به همان سطری از خطاب به پروانه ها براهنی می برد که" بحران زده ، مخدوش و مغشوش به مراتب بهتر از سلامت ناشی از نورم و الگو است " ( ص 173) اما پیچیده گی در فتحی مقدم آن هم در یک شعر بلند فقط شامل سطرهای بلند نیست او سعی کرده در هر بند ، سطرهایی بسازد که نه حکم چفت بست قطعه ها که سعی در همنشنین کردن فضاها با امکانات لحنی گوناگون می پردازد که به بسط و گسترش سر تیتر شعر به عنوان دال بزرگ منجر می شود . مثلن وقتی در مورد محاربه می نویسد کلیه نشانه و کلمات و ترکیبات در صدد ساخت وضعیت هستند که ذیل مفهوم محاربه قرار می گیرند. چنین ویژگی های به شدت شعر را محدود به سلیقه و کنجکاوی های مخاطبان و شاعران زبان و ذهن محور می کند . از این جهت ایده الیسم زبانی در شورش علیه بی بی ام بود سعی کرده زیست جهان را صرفن به عنوان پس زمینه ای انضمامی و به مثابه زدودن وجه سمبلیک معنای واژه ها وهمچنین وجه نشانه ای اشیاء و هستی و تاریخ را یکجا در پرانتزمی گذارد و با کنش های خلاقانه ، ترکیبات تلخ و ناگوار و غیر قابل هضمی می سازد . زبان شاعرانه آوانگارد خصیصه ای دارد که حتی برای شاعر در لحظه سرایش پیش بینی ناپذیر است به همین دلیل حتی نامگذاری شاعر برای شعر ها نوعی جعل مشهود است که با کارکرد غیر متمرکز و خودانگیخته و غیر فرمیک کار ،زائد به نظر می رسد








ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات