اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
جمعه ، 14 ارديبهشت ماه 1403
25 شوال 1445
2024-05-03
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 115
بازدید امروز: 1783
بازدید دیروز: 6032
بازدید این هفته: 29354
بازدید این ماه: 73677
بازدید کل: 14941768
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



ورونیکا گولس

                                 

                                       ورونیکا گولس


                                     


                                            رزا جمالی


ورونیکا گولس شاعر آمریکایی در کتاب " کلماتِ سکوت" به انتقاد از سیاست‌های خارجی آمریکا می پردازد و جنگ‌های خاورمیانه را به تصویر می‌کشد. در این کتاب، او به نقدِ پسااستعماریِ سیاست‌های کشورش می‌نشیند و مردم خاورمیانه  که "دیگری" توصیف شده‌اند را با نگاهی ساختارشکنانه توصیف می‌کند

 

شعری از ورونیکا گولس "کلمات سکوت"

فارسیِ رُزا جمالی


عشق، نامِ دیگرِ توچیست؟

چه کسی اسبِ سرخ را می‌دواند؟

همان که این آتش و دود را برپا کرده؟

چه کسی این زمین را لگدمال می‌کند

وقتی که کلمات سنگِ چخماق‌اند

و آن چیست که ناچارمان کرده،

می خواهم که عشق باشد

نزدیک بیا

مردی برهنه

که کلاهی بر سرش قرار گرفته

و دست‌هایش از پشت بسته است

و چطور می‌شود این را بیان کرد

و آن کلمه چیست

که می‌تواند آرواره‌ام را باز کند؟ 

تانک، گلوله، پهباد، حمله هوایی، گرسنگی، تحریم، برنامه سازش ساختاری، سرزمین مسموم، باتومِ پلیس، شکنجه، کتک زدن، جنایت جنگی، سوزاندن با سیگار، خفگی در آب

زبانم پیچ خورد.

از دریایِ سرخ

از آب‌های شورش

از تپه‌های گرمِ کم عمق‌اش زیرِ آب


صبر کن!

اینجا مردگانِ خوبِ من دارند بر‌می خیزند!

آن ها برمی‌خیزند بینِ رودخانه و رودخانه

برمی‌خیزند بین شمشیر و شمشیر

بین ساعتی برای آواز خواندن

و ساعتی برای کار کردن

در میانه‌ی این پژواک و گفتن

و شکل لگن هایی خالی که بر می‌خیزند

و آن‌ها برمی‌خیزند، رشد می‌کنند و پیر نخواهند شد:

 

محمد   عمر  جواد   علی  سلما  جواد مدیا  فاطمه  سهاد  حسین  احمد   سلام    آزاد   عایشه  میسون   نوهاد    فیصل   رعد    زید   وداد  نوحه   حیفا    امل    حیفا    سعد    فلوجه    رمادی    دیاله    بصره    غزه

 

روزم کف و حبابی‌ست که از آن مردگان برخاسته اند

و این مردگان خاص که هر روز صبح به نمازم آمده‌اند

زانوانم را از حرکت بازداشته‌اند و حرکات دست‌هایم را دنبال می‌کنند

و آنها آمده اند در آنچه که باقی مانده در لِرد شراب من

و می‌نوشم اش

پیشانی ام را به کفِ زمین می‌چسبانم

نمی توانم کلمات را ادا کنم

و انگشت‌هایم را شبیه انسانی کور حرکت می‌دهم

به خطی نستعلیق نوشته اند:

که من خودِ دردم و درمانش


 

Vocabulary of Silence

Veronica Golos

 

Love, what is your other name?

Who rides the red horse, the one that is smoke?

Who tramples the fields where words are tinder?

What makes us? I want it to be Love.

Come near

the naked man. A hood—over his head. His hands—tied behind him.

How to utter it?

What word could open my jaw?

Tanks bullets drones air-strikes starvation sanctions structural

adjustment programming poisoned land police truncheons torture harsh

up collective punishment cigarette burning water-boarding

My tongue splits.

 

From the red sea, from its salt water, from its warm shallow shoals,

 . . . Behold!

Here are my good . . . dead

rising!

  

They rise between river and river, between sword and sword.

They rise between the hour of song and the hour of work

between the echo and its saying. They rise inside

the cup-shaped hollow of pelvis—they rise and ripen and never grow old:

Mohammad Omar Jawad Ali Selma Madia Fatima Suhad Hussein

Ahmed Salam Azad Aysha Maysoon Nuhad Faisal Raad Zaid

Widad Nuha Haifaa Amal Kifah Souad Fallujah Ramadi Diyala

Basra Gaza

 

My day is a froth out of which the dead rise,

these particular dead, the ones who come every morning in the middle of prayer.

They cushion my knees and follow my hand movements.

They are residue in all that I drink.

I place my forehead to the floor.

I fumble with the lyric, move my finger as a blind person

along its calligraphy.

It is written: I am cause—and comfort.

 

 

 

 






ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات