اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
جمعه ، 31 فروردين ماه 1403
11 شوال 1445
2024-04-19
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 55
بازدید امروز: 5171
بازدید دیروز: 17873
بازدید این هفته: 53911
بازدید این ماه: 285405
بازدید کل: 14860520
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



داستایوفسکی

                                       

                                            الهام عیسی پور



مقاله یی در مورد داستایوفسکی

 

 

بی شک  روسیه جایگاه درخشانی در ادبیات جهان دارد . شاهکارهای بی بدیل و گنجینه های عظیم از  اثار نویسندگان شهیری مانند گوگل ، الکساندر پوشکین ، داستایوفسکی ، آنتوان چخوف و تولستوی  و ماکسیم گورکی  و بوریس پاسترناک و ... جملگی نشان از جایگاه افراشته ی خالقان این الهه های ادبی می باشد . مسلما نقش ناستردنی ادبای روسیه و جایگاه درخشانشان در دنیای ادبیات جهان انکارناپذیر است چه بسا در تولید اندیشه ، همپای علم و فلسفه نه تنها از هیچ تلاشی فروگذاری نکرده اند بلکه با خلق اثار خارق العاده یی با مضمون و محتوای فلسفی ، حیرت همگان را بر انگیخته  و بر تثبیت منزلت والای خویش صحه گذاردند.

فارغ از سبک و اصالت ادبی و اسلوب نگارشی ادبای روسی، برخی خصال و شیوه های منحصر به فرد نویسندگان ، تاثیر شگرفی بر هم نسلان و سایر مقلدان داشته است در هر بافت و اقلیم جغرافیایی  از جمله فئودور داستایوفسکی فقیدکه  به سبب ویژگی منحصربه فرد در نوع نگارشش ، دنیای افسون کننده ایی را پیش روی مخاطبان گشوده است ؛ آری ، روان کاویی و بررسی تمامی وجوه و زوایای مختلف انسانی و نگاه بسیار موشکافانه و متفکرانه بر مسائل پیرامونش ، مجموعه  اثار وی را از سایر هماوردانش متمایز ساخته است و باصلابتی زاهدانه تمامی اثارمکتوب و غول اسایش با اقبال کم نظیری روبرو گشته است.

برای هر خواننده ی آرمانی ، اثار داستایوفسکی محشون از بحث ها و گفت گوهای فلسفی بوده است ، مسائلی همچون اخلاق و معنای زندگی و پوچی و تقابل همیشگی خیرو شر ، شک و ایمان و مسائل مابعدالطبیعی و رویارویی فضائل اخلاقی و رذائل اخلاقی عنصر ثبات چالش های شخصیت های داستای وی بوده  . شخصیت هایی که هر کدام به نحویی نماینده ی انسان های عصیان زده و روان پریش و بیمار هستند .

اگر بگوییم داستایوفسکی بسان حفاری چیره دست هزارتوهای روان ادمی را کاویده است سخنی به گزاف نگفته ایم. در راستای تصدیق چنین ادعایی نقل قولی از مرشکوفسکی را می گنجانم .وی بیان میدارد؛ " وقتی انسان آثار داستایوفسکی را می خواند، گاه از اشراف و تسلط مطلق وی از نفوذش در وجدان اشخاص وحشت میکند و عمیقا به هراس  می افتد"  همین امر موید تاثیر انکارناپذیر داستایوفسکی وتلاش وافر وی بر واکاویی اعمال و خباثت های درونی انسانها می باشد که بواقع با مهارت و چیره دستی تام توانسته تضاد و تناقض های عالم انسانی را به تصویر بکشد و پرده از شرارت ها و دنائت ها و عنادورزیشان بردارد .

در واقع داستایوفسکی به مدد نبوغ سرشار و بینش ژرف به شکل استثنایی متبحرانه توانسته  تمامی خصوصیات انسانی را به رشته ی نگارش دراورد و خواننده را باخود در گردونه ی اعمال شر در نهاد ادمی همراه سازد که چگونه انسان در حیطه ی جبرو اختیار ودر مواجهه با سلطه جویی و عطش قدرت و جاه طلبی و شهوت و خودخواهی و خست و  نیروی اراده و .. میتواند به شناخت واقعیت برسد اگر نه چگونه تسخیر چنین خصوصیات و امیالی میگردد و مغلوب ...؛  براستی که فئودور  در افشاگری ستیزهای درونی بشر ، جبرو اختیار، خارق العاده بوده است و رشک ورزی هم صنفانش و چه بسا فلاسفه را در پی داشته است .

داستایوفسکی در اثارش به این مهم نیز پرداخته که " نیت درست در همه ی انسانها امکان حیات دارد و هست اما عمل در بسیاری موارد با آن نیت همخوان نیست " که این امر بسیار حائز اهمیت بوده توام  با  نوع دیدگاه و رویکرد اگزیستانسیالیستی وی ؛ تقابل جهان متافیزیک و ماده از یک سو و مرگ و زندگی انسان از سوی دیگر ؛  سیطره ی بحران هایی مانند شکاکیت و ماده گرایی اخلاقی ، از خودبیگانگی  و فقدان معرفت   انچنان در لایه لایه های اثارش گسترانده شده و در تاروپود شخصیت های داستانی اش ریشه دوانیده که براستی مفتونی را در عمق ذهن ادمی می پروراند و ادمی را دچار بهت و هراسی بنیان افکن می نماید .

اینکه در تمامی اثارش ایده های فلسفی انچنان تکوین یافته به پیش می رود و شخصیت های خلق شده داستان هایش دائما در کشاکش و کشمش بین خود و خدا و شک و ایمان هستند ، همگی برغم پیش بینی ناپذیر بودنشان(شخصیت ها) ستودنی است، که پیوسته  در وادی پرمتلاطم جوش و خروش سوالات فلسفی و معنای زندگی دچار تشویش و سردرگمی میشوند اما این مسئله هرگز  به معنای نفی حضور پررنگ ایمان در اقشار مختلف نبوده است بلکه بررسی روانشناسانه و چالش برانگیز این مباحث پیش رو در ادمی ،بن مایه ی افکار و اثار داستایوفسکی بوده است .

دکتر مجتهدی استاد پیشکوست فلسفه از دانشگاه تهران که حوزه ی فعالیت هایشان حول محور خردگرایی مدرنیته و کانت بوده است بیان میداردهیچ یک از نویسندگان به اندازه ی داستایوفسکی به سرنوشت قهرمانان خود نه الزاما از نظرگاه نوعی کلام فلسفی بلکه به نحو ماورایی نگاه نکرده اند و ابعادغیر مادی آنها را تا این اندازه در نظر نداشته اند .اینکه  فئودور با ممارست و تیزبینی و فراست و جسارتی عظیم توانسته به این کشف مهم نائل آید وبه  قلمروی ناشناخته ی درون انسانی سرک بکشد و پنهانی ترین و دست نیافتنی ترین زوایای انگیزه ها و امیال و افکار انسانها را به چنگ آورد و آن را با ابهتی سزارگونه به چالش بکشد و جهان را مسخر نبوغ و نگرش غنی خود سازد جای شگفتی  و تحسین سترگی است.

اینکه فئودور در پس توصیف های دقیق و با اقتدار بلاغی توانسته گرایش های درونی متضاد را در نهاد ادمی تجزیه و تحلیل  کند و بموازاتش از نظام جبارگرایانه ی حاکم سخن راند و از سوی دیگر احساس لزوم تغییرهای بنیادین در جامعه روسیه را در راس آرمان و دغدغه هایش قرار دهد و تغییرهای خلقی و شخصیتی و گسیختگی روانی قهرمان های داستان هایش را این چنین باظرافت و تعمقی ژرف به تصویر بکشد و به اثارش غنایی متعالی  بخشد شگفت انگیز است.

نیچه به درستی باصداقتی نامشروط اذعان داشته تنها مطلبی که از  مباحث روانشناختی  فراگرفتم ؛ اثار داستایوفسکی بوده است .

اقتضای درنگ نیست که فئودور  از خلال پرسوناژهای متعدد و متنوع از مطالب فلسفی واجتماعی نیز صحبت نموده و حتی در عین طرد سوسیالیسم از نظام سرمایه داری که در حال به وجودآمدن در روسیه آن روز بوده  نیز شدیدا انتقاد کرده است، در روسیه تزاری شورش ها ، تظاهرات باقدرت مطلقه ی تزاری سرکوب می گردد و در این میان اعجوبه ی ادبیات پابه  عرصه می گذارد و از اجتماع فروریخته ارزشها  و جامعه ی نگون بخت و دوگانگی ها با بی پروایی تمام انتقاد میکند در تک تک کاراکترهای داستانش، فئودور با ترکیب استعداد خارق العاده ادبی و اندیشه ی فلسفی با سنان قلم خویش ، همواره از سیطره ی ظلم و استبداد نقاب بر میکشد و چهره ی شرارت بار حاکمان مستبد را پیش چشم جهانیان  عریان میکند و در پی آن فضای اختناق آور و سهمناک روسیه ، برای احقاق حق و ازادی هم نوعانش مبارزه می نماید/میکند.

بیشک اثار فئودور از نظر تعمق و تامل و قریحه ی ادبی نوعی خلاقیت برتر میباشد که دنیای ادبیات و علم روانشناختی را به زانو دراورده است.تصدیق کننده این امر اعتراف خود فئودور می باشد که اذعان داشت؛ چقدر کشف طلایی شخصیت عمیق و قدرتمند و باشکوه بعضی از انها درزیر سیاهی های درونشان (تضادها) مطبوع است در دل شخصیت های خلق شده ام ، براستی وی  توانسته به طرزشگفت انگیزی به ترسیم و تحلیل ابعاد سیاه و سفید درون ادمی بپردازد و نظام سرمایه داری و بورژاویی روس را به همان موازات انتقاد کند. اینکه فئودور با خلق شخصیت هایی مانند ایوان،  آلیوشا ، دیمتری و... اینچنین توانسته روح روسیه ومردمانش را بکاود و درهم نوردد جای شگفتی و تحسین است و چپاول گران زمانه اش را با تجربیات مشقت وار زندگی شخصی خویش با تمامی فرازو نشیب های دهشتناک بهمراه ترسیم مصیبت ها و تنگ دستی و فقر مردمان جامعه اش را در اثارش بگنجاند و روایتگر مشکلات معظم و تلخ کامی های زندگی فلاکت بار انسان های پیرامونش باشد درخور تجلیل والایی است/میباشد.

در اثار داستایوفسکی ؛کثرت بازنمایی تضادهای مختلف فرهنگی  ، اجتماعی ،سیاسی ، .... تضادو تنش های متنوع انسانی و توصیف فساد و انحطاط طبقه حاکم از جمله محتوای داستان های وی هستند تمامی درگیری های ژرف اندیش متافیزیکی و مشتقاتش در حوزه ی اختیار و ازادی  را اشکار میسازد بعبارتی ازادی با امکان های ویرانگری توام است و به طبع نیروی محدود کننده یی میبایست همگام بااین ازادی گردد و سازگار که در غیراین صورت مسله ی شر خود را مطرح می نماید و در پی آن طغیانی بنیادین اشکارمیگردد.  

پرواضح است با مطالعه اثار و سیر اندیشه ی داستایوفسکی  و تاثیرات چشمگیر احوالات زندگی و حوادث تاریخی زندگی وی بر اثارش ، او را هم در جایگاه مرتبت بخشی ادبی مورد تجلیل قرار می دهیم هم بر جایگاه تکریم یافته اش کرنش کنان ارج می نهیم.

 


الهام عیسی پور

 








ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات