مجید میرزایی
مجید
میرزایی: مقیم کانادا
۱
شب را تمام
بر تالابی تيره
آويخته به کُندهی چوبی
با دستهای کرخت
پارو زديم
در جستجوی تنگهی نيلوفران
که ره به سوی شرق روشن و اقيانوس
میبرد.
با اولين درخشش ستارهی قطبی
چشمانمان دريده به وحشت
دريافت
که چوب پارهی ما، خود
تمساح سالخورد مخوفی بود
که راهجويان را
سوی ضيافت جزيرهی تمساحان
میبرد !
***
۲
به جستجوی طعم بوسه
به مکاشفه حروف سنگ نبشتههای کهن رفتيم
و شور رقص را
در اندام کرخت موميايیها جُستيم
و گوش بر دهان چاههای کهن
در انتظار رازی
آوازی
مانديم
و عطر باکرهی سيب
در روز قطبی کشدار
در انتظار لحظهی افطار
گم شد.
***
۳
توفان فرو نشست
و کرکسی
در دهانهی آتشفشان خموش
آشیانه
کرد.