اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
جمعه ، 14 ارديبهشت ماه 1403
25 شوال 1445
2024-05-03
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 116
بازدید امروز: 1953
بازدید دیروز: 6032
بازدید این هفته: 29524
بازدید این ماه: 73847
بازدید کل: 14941938
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



روایت افسردگی

                                 
                                      رسول رضایی



"روایت افسردگی"

 

 

در سطر نخست

گوشم را می بُرم

تنم سالهاست در رهن زجر است

در ماهیچه‌هام خون ماسیده

روایت افسردگی

تزریق می‌شود در اندام‌هام

چاقوها را بالا می آورم

در کبودی خانه پهلو گرفته اند اجساد اشیا

درحالی‌که

پارلمانی از عزا در آرواره‌ام برپاست

ایستاده‌ام بر سَریر تابوت

و شکل ابری کارکشته می‌گریم

می پذیرم فوت شده‌ام

و روزنامه در تیتر اول مردنم را نفیر می‌کشد

برمی‌خیزم از گور به احترام چراغ‌ها

و در سطرهای میانی

گوشم را می بُرم

بر می‌خیزم از گور

و سفر می کنم در یالهای سفیدت

سمفونی گیس‌هات

بر ضریح شانه‌ات به گردش درآمده است

تو در فارسی تحریف شده‌ای

و جویده‌ای سرم را

ای اجابت نور

بر کرانه‌ی بعدازظهر

برگ برگ افروخته‌ام

و آرمیده‌ام در تضرع پهلوهات

مرداب دفن شده در هنجار رود

در حالی‌که انگورها

در نبض خون غوطه ورند

من پاسخ مفصلی برای تشنج تاک‌هام

در بال توکاها

در آن پهنای نحیف

موسیقی وداع نواخته می‌شود

ای صلابت ستوه

در احتمال مرگ

بر می‌خیزم از گور به احترام چراغ‌ها

و می‌پرسم

آیا گوش هایی که بریده شده‌اند

صداها را می‌شنوند؟

 

 

 

 

 

شعر دوم

 

 

"ذبح اصوات"

 

 

سرم را می‌شویم، از دست می رود

دست‌هایم را می‌شویم، از دست می روند

پاهایم را می‌شویم، از دست می روند

 

در بند حمام

از دست می روم

صدای تو

از سرم

از دست هام

از پاهام

بخار می‌شود

 

جدار ران هات بشارت صبح بود

"خدا سلوک من در پوستت را بیامرزد" بلند می‌شود از سرم

از دهانم می ریزد

طلوع می‌کند آوازی از حنجره‌ات

و در خلال خواهش

انحنای عضلاتت واضح است

 

در کردستان گلویت ناقوس چاقوها بلند می‌شود

در کردستان گلویت ناقوس اندام‌ها بلند می‌شود

در کردستان گلویت ناقوس کشته‌ها بلند می‌شود

 

خانه دارم در شاخ‌های کرگدنی

در مهمانی نعش‌ها

هراس منتشر می شود

و در قیلوله اتفاق

لغت اختلال در ورطه افتاده است

در ذبح اصوات

به رسم اقرار

مستمر است حضور یاد در سنگ سینه‌ام

 

جریان نور

از ساق های درخت به کتف کتاب‌ها می‌ریزد

کلمات خلط خونی‌اند

در سیالیت خیابان

در تَرَک اناری حاضر می‌شوم

آهنگ حیرانی از جدار حنجره‌ام دفاع می‌کرد

 

 

آواز می‌خواند شتری در کلاهم

گوسفندی در کمربندم

گاوی در کفش‌ام

سوگند به کیفیت علف‌ها

الواح اوراد در سنگ سینه‌ام مستمر است

 

در ذبح اصوات

ماده سگی

خیزان خیزان

سخاوت پهلوهایم را لیس می‌زند

بیرون می جهد از پهنای پیکرم

صراحت خون

و کشته های معاصر از سینه‌ام بیرون می‌ریزند

 

 

رسول رضایی

 








ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات