... نیمی از جاذبه اش را
از
دست داده بود
وقتی
واهمه ای بود از اعداد ِ نحس !
سیزده
بار
الفبای
ِ تنم را سَر می داد ،
سُر
می داد ...
وَ
ریه هاش سبک تراز هوا
حُکم
به آتش بس داده بود
شلیک
کرد از لبش
هدف
گرفت لبانم ...
بوسه
ای
تیر
ِ خلاص را زد
خ ل
ا ص . . .
( من عاشق ِ زنی شده ام ! )
... در پستوی ِ یک رستوران ِ چینی
با
چشمانی تنگ
که
دل تنگ می کند
در
دکّه ی ِ یک کولی ِ کف بین
میان
ِ فال هایی که اجازه ی ِخندیدن ندارند
در
پستان های ِ چروکیده ی ِ عفریتگان
با
نئون های ِ چشمک زن ِ هرزه اش
در
بستر ِ شهری بمباران شده
بی
سنگر
بی
سِلاح
با
هفت میلی گرم والیوم
در
هفت خواب ِ مرزی اش ...
هاشور
می زند مرا
مشکی
تراز موهات
انگشتانی
که به ما اشاره نکرده اند
هاشور
می زند مرا...
لخته
نمی شود این خون
اخته
نمی نشود این تن
تخته
نمی شود این من
من
که صدا در حلق اضافه آورده ام
( من ...
عاشق
ِ زنی شده ام !! )
پنبه
در گوش هاتان بتپانید
سی
سال پیش اگر پرسیده بودید ،
می
گفتم :
دوره
گرد را آکاردئونش بر باد می دهد
من
را
قابله
ای که دنیا نیامده است !
حالا
زیر ِ پاهای ِ ژنرالی چهار ستاره
ماشین
ِ ترمز بریده ای شده ام
در راه های ِ مارپیچ ِ
پیکرت !
جدا
نمی شوم از جلد ت ،
پوست
نمی اندازم ...
چاره
چیست ؟
می
خواهی مانند ِ یک عروسک
با
من بازی کنی ؟
زبان
درازی کنی ؟!
من
... ؟
من
که تو را به تن مالیده ام ؟؟
به
بوسه های ِ چاهار گوشت قسم !
مرتکبت
دیگر نمی شوم . . .
آخرین
پرده ی ِ این نمایش ِ مضحک را
ضجّه
های ِ تو اجرا می کند
ضجّه
های ِ تو
از
گم شدن ِ گوشواره های ِ کلوپاترا !
کُرکُری
نمی خوانند
کلمات
راست کرده اند از دهن کجی به تو !
دکمه
هایت را ببند ...
با
من
صدها
مرد
در
محلّه های ِکارگر نشین ِ لندن
براندازت
کرده اند
این
نُت های ِ تصنیف ِ آذری
چه
دخلی به این پاره از متن دارد
که
موسیقی اش می شود !
درست
نمی دانم . . .
با
من نخستین بار که زیبا شدی
مردان
ِ حفره ها وُ معدن
از
کابوس ِ آوار ِ سنگ
یکجا
پریدند
وَ
تکّه ای از لامسه ام
لا
به لای ِ جنازه ها گم شد
نوک
ِ گَزیدگی ِ لب هات ...
نوک
ِ گزیدگی ِ لب هام ...
تو
بی دلیل زیبا شدی
وَ
نقطه ای پایانت نشد !
کاش
باطل می شدم
کاش
باطل می شدی
کاش ...
باطل می شدیم . . .
سرسپرده
به
بالشت هایی چرکین
عقیم
روی ِ خوابی منحط
!
اندام
ِتو چند حرف ِ الفباست
که
صدا نمی کند ؟
این
آسم ِ لعنتی
از
نبود ِ تو بالا می زند
بالا
می زنی
می
زنی
زنی
.
.
.
( من عاشق ِ زنی شده ام !!! ) ...
. . . / سما بیژنی