پوران کاوه
ادوین
مویر " Edwin Muir"
شاعر
معاصر اسکاتلندی
ادوین
مویر در سال ۱۸۸۷متولد شد و در سال ۱۹۵۹ درگذشت ، او یکی
از شاعران برجسته ی قرن بیستم اسکاتلند است .
اوان
کودکی را در اُرکینز گذراند اما در سنین نو جوانی همراه خانواده اش به یکی از محله
های پست و فقیر نشین گلاسگو نقل مکان کرد و تفاوت این دو محیط که در ذهن مویر
ماندگار شد و همیشه آنرا بخاطر می آورد درون مایه ی اصلی نگارش کتابی از بیوگرافی
خودش درسال ۱۹۵۴
شد ، او تحصیلاتش را بخوبی به پایان رساند و نخستین مجموعه اش را بنام "اشعار نخست " در سال ۱۹۲۵ منتشر کرد
مویر
مدتی را در لندن گذراند و دوباره با همسرش به اسکاتلند باز گشت و در کنسولگری بریتانیا
در "ادین بورو" و پس از آن در
لاهه و رُم مشغول کار شد . مویر در پایان زندگی اش به مدت یک سال در هاروارد مشغول
به تدریس بود و چند سالی نیز سرپرستی دانشکده ای را در "ادین بورو" به
عهده داشت . از مجموعه آثار او می توان
اسکات و اسکاتلند ، ادبیات و جامعه ، شرح حال جان ناکس و یکی از مجموعه
اشعارش "پلکان مارپیچ " را نام برد.
اگر
می توانستم بدانم
اگر
می توانستم بدانم واقعا
که
می دانم
و
بشناسم
پیشگوی
این نمایش را
که
خودم هستم
کسی
که در هر طرح و چشم اندازی خود من است
کاش
می توانستم بدانم
همه
می گویند که دنیا نشانه من است
انسان
، زمین و آسمان
همه
الگو و سرمشق است
کاش
من می توانستم به خوبی بدانم
اگر
می توانستم سوگند بخورم که واقعا می بینم
جهان
واقعی
و
همه چیزهای درون آن
و
آزادی را
اسیر
نمی شدم در تمامی ظواهر زندگی
و
چیزهایی که متعلق به من نیست
آزادی
گاهی
به ملاقاتم می آمد
تا
با من بماند
کاش
می توانستم ببینم
آنچه را که حقیقتا می
شنوم
موسیقی
نه
همهمه هایی که به گوش می رسد
از
همه فریادهای جهان
مبهم
و یا زیبا
اگر
مایه و نشانه ای وجود داشت
آن
را بر می افراشتم
در
نبرد یأس و امید
کاش
می توانستم بشنوم
بگذار
ببینم و بشنوم
آنچه
را که می دانم
سفری
را
و
جایی را
که
به سویش می روم
برای
یک شروع
و
یک پایان
مال
من است
به
یقین
نشانه
هایی وجود دارد
که
من
و
همه آن هایی که در زمین و بهشت هستند
آن
نشانه ها را می بینند
پس
به من بیاموز تا بدانم .