اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
چهار شنبه ، 29 فروردين ماه 1403
9 شوال 1445
2024-04-17
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 15
بازدید امروز: 1660
بازدید دیروز: 4342
بازدید این هفته: 29117
بازدید این ماه: 260611
بازدید کل: 14835726
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



ما فخیم بودیم در چگالی برتر ژن

                                         
                                            فریبا حمزه ای


 

ای حرارت ماسیده بر گونه های مشبک  

که از آمیزش عرق بر خمره های پوست

پرده برمیداری

انگاه که افتاب در لایق ترین ساعات به پیشباز تو می آید

من گنجایش تکیده ترین     لحظه را در نسوج‌ تومی بینم

 چگونه  خیابان در تمکین تو خالی می شود از عبور؟

آن جمعیت متفرق که بازو تکاندند

در مشرف ترین جهت

برای جغرافیایی که جنوب را از دوشهای تو برمی داشت

برمی داشت دریا را از ساحلی مرموز

به نهنگ ترین حالت ممکن

که قواره ی پوست را به تمکین عرق می برد

 رسوخ شرم بر گونه های مستعمل را دیده ای ؟

مرارت آن تظاهر سرخ 

سرازیر بر حیطه ای نامعلوم

در  بعد از ظهر جاری در تملک پوست

آنجا که بندر در چشمهای مقدست پلک می زند

بسته

باز

طناب را محکم ببند بر سلوک بازو

تا دختران رنج

در سهولت بازوهات آرام شوند

ای مرید قفل های مردد

در اشتراک زخم

کثرت هیچ مرهمی این دایره را باز نمی کند

بر ای این اشکال هندسی که در نور غوطه ورند

آیا می شود گفت پلک  را ببند ؟

مگرنشت نور در انکسار زاویه

چند ضلع از تنهایی  تو را باز خواهد کرد؟

در دورانی دور

آیا این  مکث طولانی در شکست  آب

ادعای خوبی است برای حفره ها ؟

و آیا حفره ها همان خباثت عمیق را

را به سطح می آورند؟

همان عصیان ملکوتی که در التهاب اشیاء موج می زند

وآیا  آن نهنگ منقرض رسول قابلی  است برای اینهمه وحی

برای رفتار دوگانه ی آب

برای بکارت تابستان های شوم

قائده این بود در سلوک

که تصویر را به امتدادی گرم بکشانی

به جغرافیایی لاغر

که از ملال جنوب به تو مجال می داد

تا آن جسارت مرموز را به تفریق خاک برسانی

وطنی  آلوده به وهم

وتنی  نازل به  اشاره

 که حد فاصل آستانه را تا مرگ دویده بود

با دیدگاهی گرم

 

 

شعر دوم

 

تظاهر کن به نیایش

 به تشریح لبه های خشک

که عصیان علف را بر باد می دهد

دهانت را پر کن

با هفت پر سیمرغ

با سماجت حروف لب پریده درانتحار حلق

بی پیرایه قافم باش

عفو از عنایت بازوی شما  آغاز می شود

به کردار گیاهی که در عطوفت دشت   ضجه می زد

سپید نبوده ا یم  حتی در فام

برای سخاوت  این دشت

رگ سپرده ایم به خساست  برگ

به خاصیت گیاهی خشک در لفافه

ای کلاف گریزنده در رخداد شکاف

بگو از آن اشتیاق  ملون که در رنگدانه های غروب ضجه می زد

آن نفاق منور در خصائل کوه

که تکانه های شاخه را به اغمای برگی  می برد

به آن سکوت شکننده در خاشاک

مگر هیجانتان   از حرارت افق نبود؟

از لبریز آن شرارت سرخ

که به بازوهایتان  انگیزه می داد

تا وارونه بتابید

تا فتوسنتز باشید

در خواب زمستانی جنوب

اکنون که کدورت شما از عطوفت  شفق گذشته است

به آن سی مرغ بگو

مرگ ادامه ی کدام روزنه بود

برای آن اوقات یاغی که بر اصالت جنوب

پر می کشید

برای شکمباره های پا به ماه

ما چه عنصری بودیم در تفاله های این همه رنج ؟

با خساست ذهنی عقیم

که ای خواهران

ای برادران

عذر ما را بپذیرید

ما فخیم بودیم در چگالی برتر ژن

پناه بر کلمات ناسور در وعدگاه دعا

که دستهایتان جز خیز خیزران نبود

جز کبودی هاله ی  متفق القول بر صفحه جراید

و شب محفظه ای بود تاریک

برای نیایش دست‌هایتان

 برای آن نهضت مندرج در آگهی

آنگاه که تدبیر کلمه  را با لایه ای عفیف پوشاندید

 

فریبا حمزه ای

 

 

 








ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات