اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
شنبه ، 1 ارديبهشت ماه 1403
12 شوال 1445
2024-04-20
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 53
بازدید امروز: 3050
بازدید دیروز: 7558
بازدید این هفته: 3050
بازدید این ماه: 3050
بازدید کل: 14865957
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



نظریه سرل و ماهیت قراردادی داستان سرایی

                              
                                    الهام عیسی پور


"نظریه سرل و ماهیت قراردادی داستان سرایی"

 

کوشش هایی که برای تبیین ماهیت اصلی داستان در چارچوب مفهوم وانمود سازی و تظاهر صورت می گیرد امیدوارکننده تر به نظر می آید.

ریشه شناسی واژه "fiction" هم این رویکرد را تایید میکند  که یکی از معانی اش تظاهر کردن و وانمود کردن است. اما مسئله این جاست که بگوییم دقیقا چه چیزی وانمود می شود.جان سرل، با استفاده از کنش های گفتاری ،خوانش مشهوری از نظریه ی وانمود سازی ارائه داده است.سرل می نویسد"نویسنده آثار داستانی وانمود میکند مجموعه ایی از کنش های گفتاری انجام می دهد که به طور معمول از نوع تصدیقی اند" یعنی بیان گزاره، تصدیق، توصیف،تشخیص،توضیح و بسیاری انواع دیگر" البته بدون این که قصد فریب دادن کسی را داشته باشد.این وانمود سازی "شبه کنشی غیر فریبکارانه" است. از نظر سرل فرقی نمی کند که به آن وانمود سازی بگوییم یا نمایش یا اجرای حرکات یا تقلیداینها آموزه های مرتبطی هستند که به روشن شدن نظریه وی کمک می کنند.کنش های گفتاری وانمودی که اثری داستانی را بر می سازند از طریق مجموعه ایی از قراردادها امکان پذیر شده اند که عملکرد عادی قواعد ارتباط دهنده کنش های گفتاری و جهان را به  حالت تعلیق در می آورند.انجام وانمودی کنش های گفتاریی که نوشتار اثری داستانی را بر می سازند عبارت است از انجام عمل اظهار برخی گفته ها به قصد توسل به قراردادهای افقی که تعهدات معمول آن گفته ها را به حالت تعلیق در می آورند.پس مطابق این دیدگاه ، گراهام گرین هنگامی که گزاره ای را درباره امور واقع  تصدیق می نماید وانمود می کند که چنین کاری انجام می دهد. در این مورد ، خوانندگان بدون هیچ دشواریی متوجه این وانمود سازی می شوند ، هر چند ممکن است مواردی باشد که این مسئله تشخیص داده نشود.نظریه سرل به درستی بر ماهیت قراردادی داستان سرایی تاکید میکند .بدون وجود قراردادهایی درباره ی این که داستان سرا چه قصدی دارد و از مخاطب داستان چه انتظاری می رود، چیزی مانند شبه کنش غیر فریبکارانه اصلا امکان پذیر نخواهد بود.باید بعضی فرضیات پیش زمینه ایی وجود داشته باشد  تا این امکان  فراهم شود که با انواعی از گفته ها که در ظاهر شبیه هستند ، برخوردهایی آشکارا متفاوت انجام شود. اما نکته چشمگیر آن  است که این قراردادها به چه سادگی و در چه سنین پایینی فراگرفته می شوند.کودکان خردسال هم اصل مطلب در داستان سرایی را در می یابند، بدون این که هیچ قراردادی به طور صریح بیان شود ، البته به احتمال فراوان بعضی سرنخ های پس زمینه ایی آشکار مانند شیوه نقل داستان، لحن صدا و غیره نقش مهمی ایفا می کنند.وقتی که سرل می گوید قواعد ارتباط دهنده ی کنش های گفتاری و جهان به حالت تعلیق در می آید، منظورش تا اندازه ایی تعلیق نوعی جذب است، یعنی تعلیق در کار شکل دادن باوری خاص یا در پیش گرفتن عملی خاص.شخصی که داستانی را باور میکند یا طوری رفتار میکند که گویی آن داستان راست بوده یا قرارداد مورد بحث را نفهمیده یا فعال شدن قرارداد در آن زمان خاص را در نیافته است.

آموزه دوم بر این نکته تاکید دارد که چنین نیست که تمام کارهای نویسنده تظاهر باشد فقط "اعمال گفت کنشی "وانمود سازی است،نه کنش های اظهار. عمل اظهار عمل ،چیزی که میشود بدون تصدیق هیچ گونه گزاره یا انجام عمل گفت کنشی انجام داد.این پرسش که نویسنده که کنش گفتاری را به طور کامل انجام نمی دهد چه کاری بیش از فقط اظهار جملات می کند مارا به همان مسائلی درباره ی متن و مقصود نویسنده باز می گرداند .صرف نظر از دیدگاه افراطی رولان بارت که معتقد است  جملات  به محض بیان  یا نوشته شدن به نوشتاری نامتمایز بدل می شوند. به نظر می آید جملات اظهار شده باید محتوای گزاره یی کمابیش معینی داشته باشند.از نظر سرل ، اظهار جمله در متن داستانی معنا را تغییر نمی دهد بلکه توان جمله را عوض میکند. آنچه مهم است این است که تعهدات گفت کنشی معمول تعلیق می شوند. ازاین جهت ، نظریه سرل با دیدگاه غیر تصدیقی بودن متن های داستانی وجه اشتراکی دارد.سرل این نظر را که تظاهر به انجام کنش های گفتاری،برسازنده یا مقوم داستان نویسی است با قید دو شرط مطرح می کند. نخست می پذیرد که ممکن است از طریق متن های داستانی ، کنش های گفتاری جدی یعنی غیرداستانی منتقل شود، حتی اگر کنش های گفتاری منتقل شده در متن بازنمایی نشده باشد.اندیشه اصلی این است که اثر داستانی می تواند به عنوان بخشی از هدف کلی اش ،حکمی بیان کند یا شاید پرسشی مطرح سازد. این نکته شبیه همان بحثی است که والتن مطرح می کند.شرط دوم سرل به صورت بالقوه  می تواند برای دیدگاه کنش های گفتاری وانمودی درباره ی داستان مشکلات دیگری  پدید آورد. چون از دیدگاه او این هم امکان پذیر است که در اثار داستانی ، اعمال کنشی اصیل وجود داشته باشد ،نه اینکه مانند مواردی که مطرح کردیم ،این اعمال صرفا بطور غیر مستقیم  انجام شوند. سرل جمله آغازین آناکارنینا را مثال می زند . "خانواده های خوشبخت همه مثل همند اما خانواده های شوربخت هر کدام بدبختی خاص خود را دارند"که به نظر او  یک تصدیق اصیل  است  و ادعا می کند فقط گفتار داستانی می تواند اعمال  گفت کنشی وانمودی داشته باشد.هر چند اینکه برای جملاتی نظیر سرآغاز آناکارنینا چه شانی باید قائل شد بین منتقدین محل بحث است و احتمالا با موارد مختلف برخوردهای ناهمسانی میشود. به گفته ی پیتر لامارک قطعا حق با سرل نیست که بدیهی فرض میکند که جملات مورد بحث تصدیق اصیل  هستند.شاید احساس بیان شده چیزی باشد که نویسنده یعنی تالستوی مایل به تایید آن است اما قرار گرفتن جمله در یک رمان علامت هشدار است.مثلا غرور و تعصب هم جمله آغارینی دارد که به همین اندازه  مشهور است اما شمار اندکی از خوانندگان این جمله را صریحا مورد تایید جین آستین می دانند. " این حقیقت راهمه قبول دارند که مرد مجرد مالدار قاعدتا زن می خواهد" گام نخست محتاطانه  و مناسبی که هر دو مورد بابد برداریم این است که میان نویسنده و گزاره  فاصله یی در نظر بگیریم.مثلا از طریق نسبت دادن محتوای بیان شده  به گوینده یی پنهان یا می توان  به لحنی کنایی  در این موارد توجه کرد یا این ها جملاتی مضمونی در نظر گرفت که بدرون مایه هایی اشاره دارند.

 

الهام عیسی پور








ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات