اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
پنج شنبه ، 30 فروردين ماه 1403
10 شوال 1445
2024-04-18
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 43
بازدید امروز: 14729
بازدید دیروز: 3410
بازدید این هفته: 45596
بازدید این ماه: 277090
بازدید کل: 14852205
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



بیرون از بدن

                               
                                     نیلوفر خسروی بلالمی


لوسیل (انگلیسی: Lucille Clifton; ۲۷ ژوئن ۱۹۳۶ – ۱۳ فوریه ۲۰۱۰) شاعر و نویسنده اهل ایالات متحده آمریکا بود. وی در طول دوران فعالیت خود، دو بار نامزد دریافت جایزه پولیتزر و همچنین برندهٔ جایزه کتاب ملی شد.

 

                      

 

 شش شعر از لوسیل کلیفتون

مترجم: نیلوفر خسروی بَلالَمی


 

 1            

بیرون از بدن

(مامان)

 

واژه­ ها

رنگ می­ بازند

من در زبان­ های دیگر

دقیق می­ شوم

باید گوش کنی

با دستانت

با موخوره ­های تهِ موهایت

آن برگ

آن ساقۀ سبز،

سبز تند

را بردار

حس کن که دارم حس‌ات می­ کنم

می­ خواهم بگویم که هنوز دوستت دارم

می­ خواهم بگویم

می­ خواهم بگویم

از دهانم بگویم

اما عزیزم

دیگر دهانی ندارم


2

مردن

 

ماهِ کوچکی را دیدم که درآمد

از پستان زنی

که در بیمارستان بستری بود

و دیدم که توّرم ترکیده­ ی

بدن یک زن بودم

و تو را در اتاق انتظار دیدم

که غصه­ دار

منتظر وقت ملاقات بودی

و می­ خواستم برایت بخوانم:

برگرد خانه

آن­جا منتظرت هستم.


3

آخرین صحبت

 

(مامان)



دارم شکل می­ بازم

از تنم به در می­ شوم

سنگی می­ شوم

که از زمین است

زخم­ های دیگری در راهند

و آزمایش­ هایی دیگر

«مامان­های» دیگری

از راه خواهند رسید.


4

رودخانه­ ای که بین ماست


در همان رودی که پدرت ماهی می­ گرفت

پدرم را غسل تعمید دادند

گرسنگی

آن­ها را از هم جدا می­ کرد،

یکی از مردان خوب می­ دانست

هرچه که پیش بیاید

می­تواند خودش را سیر کند

مرد دیگر می­ دانست

به کمک نیاز دارد.

مسئله فقط رنگ پوست نیست.

مسئله این‌که چه دیدی به خودمان داریم.

مسئله جغرافیاست و خاطره.

مسئله فقیر بودن در آمریکاست.

مسئله پدر من و توست

و رودخانه ­ای که بین ماست.


5

خون

این‌جا

در این خانه­ ی معمولی

دختری پارچه را به بدن خونی ­اش می ­فشرد

درست همین حالا

بیش از سی ­سال دیگر هم

به همین کار ادامه می­ دهد

خالی می­ شود و پر می­ شود

خواهرانه

خروش وحشیانه­ ی ماه را همراهی می­ کند

مردان

به دنبال پارچه­ ی قرمزِ شجاعت

راهیِ بازی­ ها و جنگ­ ها می ­شوند

قهرمانان هر ماه

برخی می ­میرند اما

خون هر ماه

به این اتاق معمولی می­ آید

و این دختر معمولی یاد می­ گیرد

با آن زندگی کند.



6

...

 

هوایی که آلوده کردید را

نفس خواهید کشید

آب­ هایی که مسموم کردید را

خواهید نوشید

وقتی دوباره باز گردید

حتماً باز می­گردید

هوایی که آلوده کردید را

نفس خواهید کشید

آب­ هایی که مسموم کردید را

خواهید نوشید

 






ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات