اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
جمعه ، 31 فروردين ماه 1403
11 شوال 1445
2024-04-19
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 53
بازدید امروز: 6690
بازدید دیروز: 17873
بازدید این هفته: 55430
بازدید این ماه: 286924
بازدید کل: 14862039
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



چندِ عصر

                               
                                    سامان سایبانی




 

پخش می شوی در عطر وحشی فلفل

با تصویری محو

نشسته بر دمام درحصر خانگی

چندِ عصر

منتشر در زوایای منفور مندرج بر اتحاد صورت

و اختناق متحدالشکل در مجرای چشم

چه چیز جز چند چین مانده به باور زمان؟

مگر نه اینکه مشمول رنج جهان شمولم

و ساعت از فاجعه گذشته است؟

بخوان بر مزار روح مجعدم

که زنده زنده مرگ را به نظاره نشسته

در هیاهوی جمعی سکوت بر برجستگی مفرط اتاق

منتشر می شوی

در غروب

در محدوده ی سرعتِ مکالمه ی اصوات در گوش

در جرح

در جرح جرح

در جرح جرح جرح

برای جراحی ذهن به اکتشاف رختشورخانه ی دل

ای قلب مضروب در کمال خونسردی

بگو در اعوجاج زمان و امتداد شب

چه پمپاژ می کنی جز خون رمان

جز انبوه سرخ

که شب را به سیاهی مجاب کرده ای در گلوی من

بگو در تکمله ی کدام رنج

تکمله ی کدام جمله ی مدفون

به غارت محض ذهن نشسته ای

که کاروان کمر به قتل ساربان بسته

جماهیر تپش رقیق ت که شو راه بیفتد جماهیر شو روی ست

با قدم های پخش رفته در مظان اتهام به کشتار سهوی خیال

و التفات و استدراک محض ریاضی اندام تناسبی کوچه

با ترجمان کشف کفش ها

رمیده بر دمام ذهن

رقصان

رقصان

رقصان

چون مادری بر مزار نوجوان باکره اش

بگو انتشار چیستی که نیستی و هستی همه جا

که پراکندگی ت تا استخوان می رسد

 

 

شعر دوم

 

 

از ارتفاع اندوه

در فرعی تبديل رنج به کلمه

و اجبار حروف در تطمیع بغض

با انفجار هوا در ریه

برای آیین سوگ آخرین کلمه ی جهان

و انتشار غمگساری در پهنای صورت

با دو رود بر چهره

یک دجله

یک فرات

و چند فرعی به شریان رنج

در اصطکاک اتم های خون

در ارجاع به تمام هیروشیمایی که صورت بود برای اشک

در وقت پخش و پلای یک شهر

به انضمام چند کوچه و چند خاطره

و اهتمام خاطره به قصد کُشت

با جزئیاتی که اصولا فقط برای زجر کش کردن به یاد می مانند

فقط برای آنکه بدانی می شد راحت تر مرد و نشد

و داستان مردی در جهاد اکبر با خودش

با نَفسِ خودش

با نَفَسِ خودش

با خودش که شاهراه درد بود به مقصد اندوه

مصلوب در سکون کلمه

به اشتراک حرف

و جستجوی محذوف ذهن بر پایه ی  بطالت آرواره ها

در فریاد سکوت

سکوت سوت می زند

سکوت سوت می زند

سکوت سوت می زند

سکوت سوت می زند

سکوت سوت می زند

در بحران مهندسی گوش

و شنیدار وزن

در برج بی وزنی

از ارتفاع اندوه

در شیار فرعی تبديل رنج به کلمه

و اجبار حروف در تطمیع بغض

با انفجار هوا در ریه

برای آیین سوگ آخرین کلمه ی جهان

و انتشار غمگساری در پهنای صورت

با دو رود بر چهره

یک دجله

یک فرات

و چند فرعی به شریان رنج

در وقت پخش و پلای یک شهر

به انضمام چند کوچه و چند خاطره

و اهتمام خاطره به قصد کُشت

با جزئیاتی که اصولا فقط برای زجر کُش کردن به یاد می مانند

 

پی نوشت:

این شعر را از ابتدا به انتها و از انتها به ابتدا بخوانید.



سامان_سایبانی








ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات