اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
دوشنبه ، 10 ارديبهشت ماه 1403
21 شوال 1445
2024-04-29
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 111
بازدید امروز: 8468
بازدید دیروز: 2660
بازدید این هفته: 11128
بازدید این ماه: 55451
بازدید کل: 14923542
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



آن سکستون

                                     
                                          مینا میرصادقی



 

 

 

شعر از : آن سکستون

برگردان: مینا میرصادقی

از مجموعه‌ی : سنگ‌ها و قاشق‌ها

 

 

 

 

 

قلب ِ مرده

 

این لاک‌پشت نیست

که در لاک ظریف سبزش فرو رفته.

سنگ نیست که برداری

و زیر بال سیاهت بگذاری .

 واگن متروک در مترو نیست .

تکه‌ای زغال نیست که بتوانی برافروزی‌اش.

قلبی‌ست مرده

درون من است .

غریبه‌ای‌ست

که زمانی همراه بود،

صدف‌وار باز و بسته می شد.

نمی‌توانی تصور کنی چقدر برایم هزینه داشته ،

روان‌کاوها، کشیش‌ها، عاشق‌ها، بچه‌ها، همسران،

دوستان، و بسیار چیزهای دیگر.

چیزی گران‌بها که داشت ادامه می‌داد.

 

اکنون برگشته.

انکار نکن !

نمی دانم بهار، یک لاله

یا نخستین جوانه می‌تواند به زندگی بازش گرداند ؟

اما این‌ها فقط بخشی از تصورات من است،

تأسف کسی که بر جسدی می‌نگرد.

چگونه مرد؟

من اهریمن نامیدمش.

به قلبم گفتم، شعرهایت مثل استفراغ بوی گند می‌دهد.

نماندم تا آخرین جمله‌اش را بشنوم.

و قلبم روی کلمه‌ی اهریمن جان داد.

من با زبانم کشتم‌اش.

چینی‌ها می گویند:

مثل خنجر تیز است زبان

که می‌کشد

بی آن‌که خونی ریخته شود.

 

 

 







ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات