مروری اجمالی بر منشآت قائممقام فراهانی
نویسنده: اکرم توکّلیجویباری (ریرا جویباری)
مقدمه
منشآت قائم مقام فراهانی از مشهورترین متون
ادبی دورۀ قاجار است. این اثر گرانبها به دو جهت ادبی و تاریخی ارزش فراوانی دارد
(امیری، 1389: 9-5). با توجّه به اینکه اوضاع سیاسی اجتماعی هر دورهای بر سبک و
سیاق نوشتن در آن عصر بستگی دارد، منشآت قائم مقام فراهانی نیز از این امر مستثنی
نبوده است (مدرسی و همکاران، 1396: 287). در اوایل دورۀ به دلیل مساعد بودن اوضاع
جامعه، مردم توجّه بیشتری به دانش و فرهنگ داشتند. نکتهای دیگر را نیز باید در
نظر داشت که بیتأثیر در رشد و شکوفایی نثر این دوره نبود از سرگیری ایجاد رابطه
با اروپا و آشنایی بیشتر با هنر و فرهنگ اروپا بود. نامهنگاریهای اداری در این
دوره جان گرفت و سبک جدیدی نامهنگاریهای دولتی در این عصر به وجود آمد که مبتکر
این سبک و سیاق از نوشتن، قائم مقام فراهانی بود.
اینکه قائم مقام یک سیاستمدار است یا ادیب خود جای درنگ و تأمّل دارد. از
جهتی میتوان گفت او یک ادیب و سیاستمدار کاردان، مدبّر و دوراندیش بود. هم به
فنون ادبی اشراف کامل داشت و هم در اصول مملکتداری فردی کارآمد بود. جنبۀ ادبی،
خلاقی و تاریخی در مکاتبات اداریاش کاملاً مشهود است. روانی نثر، تشبیهات معمول،
گاهی مدیحهسرایی و حتّی هزلگویی هم در نوشتار وی یافت میشود. به جهتی میتوان
گفت که «خدمات ادبی قائم مقام از خدمات سیاسی وی ذی قیمتتر است» (یغمایی، 1373:
18). قائم مقام، با بهکار بردن لغات مأنوس نثر فارسی از سبک هندی دور ساخت و
شالودۀ نثرنویسی امروز را پایهگذاری کرد (بامداد،1348). نثر آمیخته با طنز و
اصطلاحات مأنوس و کاربردی به نوعی پیشدرآمد نثر مشروطه محسوب میشود. از کاربرد
صنایع ادبی اجتناب نمیکرد؛ امّا توجّهاش به سادهنویسی و روانی نثر معطوف بود. «استشهاد او به کلام قدیم زیاد است؛ امّا او کلام متقدمین را هنگامی به کار میبرد که حکم مثل سائر یافته باشد و آنها را به نوعی در کلام میگنجاند که گویی جزو انشاء اوست، نه عاریتی و مأخوذ. عباراتش کوتاهتر و ترکیباتش دلانگیز و جانپرور و او به واقع بزرگترین نویسنده ایران در ادوار اخیر است، که به حق، نام نویسندگی بر او توان نهاد» (صفا، 1372).
منشآت از یکصد و بیست وسه نامۀ پارسی، سه نامۀ عربی، سه رسالۀ پارسی، یک رسالۀ عربی و شش دیباچه فراهم شده است. نامه ها که بخش اصلی کتاب را تشکیل میدهند، به دو زبان فارسی و عربی و در سه نوع اخوانیات، سلطانیات و دیوانیات نوشته شدهاند. قائم مقام این نامهها را اغلب از طرف خود و گاه از طرف شاه و ولیعهد نوشته است. طول نامهها یکسان نیست. کوتاهترین آنها نامهاي است که شامل یک بیت عربی و یک سطر و نیم نثر فارسی است. بعد از نامهها، دیباچهها بیشترین حجم کتاب را در بر گرفته است و تعداد آنها به شش دیباچه میرسد. در باب طریقۀ استعمال اشعار در منشآت قائم مقام باید گفت ابیات بیشتر به صورت تک مصراع یا درج قسمتی از شعر فارسی یا عربی در عبارت است به طوري که تشخیص بسیاري از آنها مستلزم داشتن دانش شعري قوی است تا بتوان دانست این قطعه از عبارت برگرفته از شعر فلان شاعربوده یا از خود قائم مقام است. گاهی نیز جملات را موزون و شعرگونه به پایان میبرد که باز به همین مشکل برمیخوریم که بدانیم آیا این طرز عبارتپردازي در پایان جملات قسمتی از یک شعر است یا اینکه جمله با نثري موزون پایان یافته است. مشکلاتی از این دست کار شمارش اشعار منشآت را بسیار دشوار میکند(شیروانی، 1390: 186- 183).
مروری کوتاه بر شرح حال قائم مقام فراهانی
میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی معروف به «سیّدالوزراء» در سال 1193 هـ . ق در هزاوه فراهان از توابع اراك به دنیا آمد. پدرش میرزا عیسی «قائم مقام
اول» و مادرش دختر میرزا محمدحسین فراهانی بود. میرزا ابوالقاسم از سال 1209 هـ . ق و در حدود پانزده سالگی به دستگاه آقامحمدخان قاجار وارد شد و زیرنظر پدرش به انجام کارهاي کتابت پرداخت و در این کار به قدري توانا شد که امروز نامه هاي او به عنوان زیباترین و مهم ترین اسناد تاریخی و ادبی دورة قاجاریه محسوب میشود. پس از مرگ آقامحمدخان و آغاز پادشاهی فتحعلی شاه، به مدت هفت سال به خدمت ملک زادگان گمارده شد تا به عنوان مستوفی، امور مالیاتی و حقوقی را پیگیري نماید. از سال 1219 ه.ق تا 1226 هـ . ق در خدمت «میرزا شفیع مازندرانی» به کار دیوانی، تحریر و کتابت پرداخت. در سال 1226 هـ . ق پس از درگذشت برادر بزرگش، میرزا محمدحسن که وزیر دستگاه عباسمیرزا بود، به دستور پدر به تبریز رفت و جاي برادرش را گرفت. کاردانی، لیاقت، به ویژه دلسوزي، ایمان و علاقۀ او به ایران و ایرانی سبب شد تا یک سال بعد، عبّاسمیرزا او را براي مذاکره با روسها بر سر جنگهاي دو کشور به روسیه اعزام نماید. سرانجام پس از مرگ میرزا عیسی در سال 1237 هـ . ق کلیۀ مسئولیّتهاي او را به پسرش، میرزا ابوالقاسم ، واگذار کردند کردند و لقب قائممقام نیز به وي اعطا گردید(دریاگشت، 1377).
وقتی مرگ عباسمیرزا در سال 1249 هـ . ق اتفاق افتاد، قائم مقام به شدت متأثّر شد؛ زیرا صرف نظر از بعضی برخوردها و اقدامات نامناسبی که این شخص داشت در بسیاري از زمینهها تنها موافق و پشتیبان ایدههاي
میرزاابوالقاسم بود.در این زمان فتحعلی شاه، پسر عباسمیرزا به نام محمدمیرزا را به ولیعهدي برگزید. قائم مقام طبق روال قبل و حتّی بیشتر از گذشته فعالیّت خویش را در دستگاه حکومت قاجار ادامه داد. پس از مرگ فتحعلی شاه در سال 1250 هـ . ق، بنا به وصیّت عباس میرزا، فرزندش محمدمیرزا با همکاري بسیار صمیمانه و جدّي قائم مقام و حمایت روسها و انگلیسیها به پادشاهی رسید و میرزاابوالقاسم نیز به مقام صدارت راه یافت. اقدامات این صدراعظم و مخالفت هاي وي با دخالت هاي روس و انگلیسو دسیسه هاي مزدورانهي درباریان و به ویژه حاجی میرزا آقاسی که قلبش براي صدارت می تپید، محمدشاه را راضی به عزل و قتل قائم مقام نمود. این واقعه در ماه صفر سال1251 هـ . ق در باغ نگارستان تهران به وقوع پیوست و مأموران شاه پس از خفه کردن میرزاابوالقاسم، او را در حرم عبدالعظیم الحسنی(ع) و در نزدیکی مرقد مطهّر حضرت حمزه(ع) به خاك سپردند(دریاگشت، 1377).
ویژگیهاي شخصیتی قائم مقام
راز ماندگاري یاد و نام نیک بزرگان تاریخ ایران و اهل علم و ادب نشان از ویژگیهاي مثبت اخلاقی، علمی، سیاسی و اجتماعی آنان دارد. خصوصیّاتی که در صورت ثبت و ضبط دقیق، گذشت زمان و تغییر دورهها و حکّام، تأثیري در کمرنگ شدن آنها ندارد و چه بسا نامآوران اندیشمند، مبارزان حقجو، مصلحان نیکسرشت و نیکوکرداري که با گذشت صدها سال از دوران زندگی آنان، در ذهن، کار و برنامههاي نسل حاضر شاهد مثال هستند و از آنان به نیکی یاد میشود. دوران زندگی قائم مقام و هم زمانی آن با حکومت قاجار که قریب دو قرن حیثیّت، حاکمیّت سیاسی، استقلال و آبادانی ایران را در سراشیبی سقوط و نابودي قرار داد، چراغ روشنی است که برهه اي از تاریخ قاجاریان را روشن نموده است و اگر در این دوران انسانهاي مصلح و نجات بخشی مثل او یا میرزاتقی خان امیرکبیر و افراد دیگر ظهور نمیکردند، همۀ تاریخ قاجاریه نقطۀ سیاهی بود که ابرقدرتهاي بزرگ و به ویژه روسها و انگلیسیها را به کلیّه ي نیّات پلید و برنامه هاي استثماري و استبدادي خود نایل میگرداند. برخورداري قائم مقام از نشانهاي ارزشی و اساسی، وي را به عنوان چهرهاي مثبت در تاریخ مطرح نموده است. خصوصیّاتی که جنبۀ ظاهري نداشته بلکه قائم مقام به همۀ آن ایمان داشته و به آن عمل میکرده است(فلسفی، 1373).
آثار قائم مقام فراهانی
تألیفاتی از او بجا مانده است، «منشآت» که از فایده هاي علمی و ادبی بالایی برخوردار است و حاوي مکتوبات و نوشتههاي اوست. از دیگر آثار وي «جلایرنامه» است که در قالب مثنوي و فکاهی و انتقادي(انتقاد اوضاع درباریان و نقایص کشوري و لشکري) است. قائم مقام آن را به جلایر (غلام خود) نظم کرده است. سایر تألیفات وي عبارتند از: «رساله جهادیه، دیوان اشعار و رساله عروضیه». «فتح نامه» نخستین کتابی است که در ایران چاپ شد. این کتاب به زبان عربی و موضوع آن جنگهاي ایران و روس بود و حوادث را تا زمان انتقاد عهدنامه گلستان دربرمیگرفت (کلارکی، 1391: 45).
تاریخ تطوّر و ادوار نثر فارسی تا دوره قائم
منشآت یا نامهنگاری، به عنوان یکی از فنون انشا و نویسندگی در ادبیّات فارسی جایگاه ویژهای دارد. این طرز از نوشتن در دورههای مختلف با
عناوین گوناگون همچون: نامه، مکاتبات، مکاتیب، مکتوبات، مراسلات، رسائل، رقعات و توضیحات به غیر از جنبههای ادبی و زبانشناسی، فرازهایی از اوضاع تاریخی، اجتماعی و فرهنگی را مینمایاند (مهدیزاده، 1378).
«میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی وزیر محمّد شاه بزرگترین نویسنده عهد قاجاری است، که منشآت وی به نثر مصنوع لطیفی نگارش یافته است؛ و دقت در آوردن الفاظ مقرون به ذوق و ایراد معانی باریک بدانها اثری خاص بخشیده است. قائم مقام در آوردن صنایع لفظی اصراری نداشت. هر جا ذوق خداداد او جایز میشمرد از بعضی صنایع تا آنجا که به لطف کلام و روانی عبارت صدمهای نرساند استفاده میکرد و گرنه پیرامون آن نمیگشت استشهاد او به کلام قدیم زیاد است؛ امّا او کلام متقدمین را هنگامی به کار میبرد که حکم مثل سائر یافته باشد و آنها را به نوعی در کلام میگنجاند که گویی جزو انشاء اوست، نه عاریتی و مأخوذ. عبارتش کوتاه تر و ترکیباتش دلانگیز و جانپرور و او به واقع بزرگترین نویسنده ایران در ادوار اخیر است،که به حق نام نویسندگی بر او توان نهاد» (صفا، 1372: 133).
تحوّل در شیوههای نثر فارسی را میتوان به چهار دوره تقسیم کرد؛ البتّه
باید متذکّر شد که مقاطع تاریخی این ادوار را نمیتوان دقیق دانست؛ «دکتر
صفا» این چهار دوره را به شرح ذیل تقسیمبندی کردهاند:
1.
دورۀ اوّل(از اوسط قرن چهارم تا اواسط قرن ششم
هـ .ق)؛
2.
دورۀ دوم(از اوایل قرن ششم تا اواخر قرن هفتم
هـ . ق)؛
3.
دورۀ سوم(از قرن هشتم تا نیمه اوّل قرن سیزده
هـ . ق)؛
4.
دورۀ چهارم(از نیمۀ اوّل قرن سیزده تا دوره
معاصر)(امیری، 1389).
فن انشاء در عصر قائم مقام
پس از سپري شدن دورة تکلّف در نثر منشآت-به ویژه در منشآت میرزا مهد ي خان استرآبادي- وقت آن رسیده بود که تحولی در نثر منشآت –همچون انواع دیگر نثر-به وجود آید. عوامل متعدد ي دست به دست هم داد و این تحول را به یک نهضت ادبی مبدل ساخت ،که ما این عوامل را به اجمال بر می شمریم.
1.
در این دوره که تقریباً از اوایل قرن 13
هــ . ق شروع میشود، سیاق نثر به تدریج به سوي روانی و بیتکلّفی پیش
میرود.
2.
نویسندگان این دوره عموماً از شیوة قدما تقلید میکردند؛ با این حال سبک اینان کاملاً تقلیدي نبوده؛ بلکه نوعی ابتکار و نوآوري و تجدد در آن دیده میشود.
3.
منشآت و مکاتیب نیز همین طریق را میپیمایند و بازگشت به شیوة قدما- به ویژه شیوة سعدي و در پارهاي موارد سبک نویسندگی وصاف کاملاً مشهود است؛ امّا به تدریج، تقلید از شیوة سعدي درگلستان بر نثر این دوره غلبه مییابد.
4.
صنایع و فنون ادبی در این دوره کاهش چشمگیري یافته و کاربرد اصطلاحات و ترکیبات و کنایات زمان در آن فزونی گرفته است.
5. نثر منشآت از اطنابهاي خسته کنندۀ دورة پیش فاصله گرفته به شیوة مساوات و ایجاز روي آورده است.
6. معنا کمکم بر لفظ چیره میشود و نثر جایگاه اصلی خود را باز یافته است.
7. شیوة نگارش منشآت به معنی واقعی آن –چنانکه در ادوارگذشته بود - به تدریج از بین رفت و دیگر نشانی از فنّ انشا به سبک قدیم وجود ندارد (شیروانی، 1390).
ویژگیهای نثر قائم مقام
«1. شیرینی بیان و عذوبت الفاظ و حسن ادا که من عند الله است.
2. کوتاهی جملهها که دیری بود از بین رفته بود و علاوه بر مزدوجات و تکرار معانی هر مزدوجی باز جملهها را با قرینهسازیها مکرر میکردند و خواننده را کسل، ولی قائم مقام از ازدواج تجاوز نمیکند و قرینهها را مکرر نمیسازد، مگر آنجا که بلاغت کلام اجازه دهد.
3. دقّت در حسن تلفیق هر مزدوج از سجعهای زیبا که شیوۀ خاصّ شیخ علیهالرحمه است.
4. حذف زواید القاب و لاطایلات و تعریفهای خستهکننده در هر مورد.
5. ترک استشهادات مکرر شعری از تازی و پارسی مگر گاهی ،آن هم به قدری زیبا و خوش ادا و با حسن انتخاب، که گویی شاعر آن شعر را فقط برای همین مورد گفته است و همینطور است در استدلالات قرآنیه و حدیث و تمثیل و سایر اقتباسات.
6. صراحت لهجه و ترک استعاره و کنایه تشبیههای دور و دراز و خستهکننده.
7. اختصار و ایجاز که در ادای جملهها و بسط مقال ایجاز را بر اطناب رجحان مینهد و از این رو مراسلات او بالنسبه به رسم آن عصر همه مختصر است. با لهجههایی که نمیخواهد مطلبی را سریع بنویسد و با کنایه حرف میزند. بسیار ایجازش مطلوب و شیوهاش مرغوب واقع میشود.
8. طیبت و ظرافت و لطیفهپردازی که از مختصات گلستان شیخ است و قائم مقام نیز در این باره دستی قوی داشته است. مخصوصاً در آوردن لغات و مصطلحات تازه، که استعمالش برای نویسندگان محافظهکار دشخوار بلکه محال مینمود و همواره در این مورد برای گریز از ذکر یک لغت صاف و صریح به چندین لغت عربی و کنایه و استعاره ادبی متوسّل میشدند. چنانکه دیدهام «میرزا مهدی استرآبادی» به جای اشتر و قاطر ابل و استر میآورد؛ امّا قائم مقام هر چه میخواست مینوشت و آن را طوری میآراست که به نظر مقبول میآمد وی در تحلیل و تدریج مصرع و ابیات و اصلاحات بعضی اقتباسات به سلیقه من بر تمام متقدمین میچربد. قائم مقام در تلمیح و اقتباسات آیات قرآن، مناسبات و ملایمات را بهتر از هر کسی رعایت کرده است» (صفا، 1372: 352).
انواع نامه در منشآت قائم مقام
نامهها در منشآت قائم مقام به دو دسته تقسیم
میشود:
1.
نامههای رسمی و سیاسی
قائم مقام این نوع نامهها را به اشخاص سیاسی کشور یا دیپلمات و سفیران خارجی کشور نوشته است. پرواضح است که این نامه ها لطف و جذّابیت نامه هاي دوستانه را ندارند و صرفاً بخاطر اهداف سیاسی کشور، حل و فصل امور از جمله مصالحه، درخواست، عذرخواهی، عزل و نصب و ... نوشته است.
2.
نامههای صمیمانه و دوستانه
نامههاي دوستانه و صمیمی به خلاف نامههاي سیاسی و رسمی الگو و هدف معیّنی ندارند و بیشتر موافق با ذوق و طبع نویسنده و سنخ مناسبات او با مخاطب است. اساسیترین ویژگی اینگونه نامهها لحن صمیمانه و خودمانی آنها و دوري از هر تکلّف است ویژگی دیگر این نوع از نامههاي قائم مقام قالبی نبودن و پیشساخته نبودن آن هاست و غالباً نوشتههاي خود را غالباً سرسري و با عجله انشاء میکرد و قلم میزده است. سبک اصیل و اصلی قائم مقام که موجب رونق نثر فارسی در دوره خود شد، در این نامههاست.
بخشهای مختلف در منشآت قائم مقام
1.
مطلع نامه
حمد و ستایش از خدا چنانچه در تمامی نامه هاي اداري یا دوستانه باید ذکر شود، در نامه هاي قائم مقام ممکن است چندین جمله از ستایش و حمد حضرت باري تعالی یا گاهی اوقات پیامبر اعظم(ص) باشد و گاهی یک عبارت عربی یا بیت فارس؛ به طور کلی متن نامه ها شامل مقدمه اي بدیع است که کما بیش با مضمون اصلی متن پیوند دارد. به علاوه نوع این متن با نقش و ماهیت موضوع اصلی و اشکال و ساختارهاي متن، شکل خاص و متفاوتی به خود می گیرد: در یک نامه صحبت از خلقت جهان و آدمی، و در نامه هاي دیگر موضوع طبیعت، مزاح، شکایت و... را مشاهده می کنیم.
2.
تعریف و تمجید از مقام مخاطب نامه
در این بخش مخاطب نامه ب ه مناسبت آشنایی دوستانه یا سیاسی مورد خطاب قرار داده و مقامش را می ستاید(یکی از موضوعاتی که همیشه در مورد نامه نگاري حائز اهمیت بوده است موضوع عنوان مخاطب و ستایش ها و نعوت است. رعایت کامل عنوان و م رتبه و احترام گیرنده نامه در همه ي زمان ها یکی از ارکان مهم نامه نگاري است به طوري که کم و بیش کردن عنوان و احترامات هر دو هر دو موجب اشکال و اخلال، مخصوصاً در نامه هاي اداري و دیوانی بوده است)؛ بنابراین حضور مخاطب همو اره بر متن نامه چیره است و با خواندن نامه می توان به نوع و چهره شخصیتی مخاطب پی برد.
3.
قسمت اصلی نامه
در این بخش قائم مقام هدف و مقصود اصلی خویش از نوشتن نامه را بیان می کند که بنابر موضوع خاص هدف خاصی نیز دنبال می کند؛ بدینسان براي رسیدن به مقصود اصلی یعنی نمایش صحنه ها و شواهد، طی چند طرح دقیق تصویري زنده از آنچه را که دیده و یا در ذهن پرورانده، نشان می دهد، مانند درخواست، عزل، توصیف صحنه و... این واقع گرایی و نگرش،به نداي گوگل پاسخ می دهد و می گوید(نویسنده باید اتفاق و صحنه اي را که براي خود او آشناست توصیف کند و بیان کند).
توصیف در نامه هاي وي از لحاظ سادگی و بی تکلفی با توصیفات آغاز نثر فارسی تفاوت چشمگیر دارد.از آنجا که نامه هاي وي بسیار ساده و به دور از تکلّف لفظی است، با این حال توصیفات بسیار زیبایی در آن یافت می شود که هنر او را در توصیف صحنه ها نشان می دهد.
ویژگیهای سبکی منشآت قائم مقام
در منشآت سه شیوة ساده، بینابین و مصنوع دیده میشود؛
امّا تکیه بر سادهنویسی است، ویژگیهای نثر آن را میتوان به اختصار چنین بیان کرد:
- خالی بودن از لغات
ترکی و مغولی که در آن دوره مرسوم بود و از لغات روسی که تازه به فارسی راه یافته
بود.
- توجه به زبان عامیانه و استفاده از اصطلاحاتی
که با «پر» و یا «ک» تصغیر و تحیب و ... ساخته میشد مانند: پرخام طمع، پر مشتاق،
دشمنک، چیزک، نوکرک و امثال آن.
- استفاده از سجع و ترصیع و موازنه در حدّ
اعتدال.
- استفاده از آیات و احادیث به طرز بسیار
استادانه.
- استفاده از اشعار و ضرب المثل ها به طرز
بسیار زیبا و ماهرانه.
- از نظر شکل ظاهری بیشتر نثر است، گاهی نیز به
تفنن از نظم استفاده کرده است.
- آوردن جملههای کوتاه.
- استفاده از قرینههایی که بهندرت تکرار میشود.
بررسی محتوایی منشآت قائم مقام فراهانی
قائم مقام به تقسیم بندي نامه هاي خود نپرداخته و هر نامه موضوع خاص و مخاطب مشخص دارد در بررسی محتوایی منشآت می توان گفت: قائم مقام براي تحریر نامههاي خود اهداف ذیل را دنبال کرده است :
·
نامه نگاری
هدف اصلی قائم مقام نوشتن نامه براي حل امور سیاسی کشور بوده است، شخصی را عزل کند، مقررراتی را که وضع شده اطلاع دهد، نامه اي به دوست صمیمی اش بنویسد، از قول شاه یا نایب السلطنه نامه اي به سفیران کشورهاي دیگر بنویسد و غیره، تمام این نامه ها به قصد ایران دوستی و ایران خواهی است چرا که هیچ کسی نمی تواند خدمات این شخص را نادیده و انکار کند تا بر اساس این روحیه ایرانخواهی خود را به دیگران برساند و بگوید: «چو ایران نباشندتن من مباد». از طرفی او به عنوان یک رجل سیاسی شناخته و از همان جوانی مقام مباشرت و سپس صدارت را بر عهده داشته و این اقتضا می کند نامه هایی که می نویسد بیشتر با رنگ و بوي سیاسی باشد؛ بنابر این محتواي نامه هاي قائم مقام جداي از شیوه نوشتن او، بیشتر در باب امور سیاسی و مملکت داري است به علاوه در برخی نامه ها (نامه هاي دوستانه)که آن هم در مورد مسائل سیاسی است، به موضوعات دیگر ماند: سابقه دوستی با مخاطب،گله و شکایت، شرح حال و .... می کند.
·
سرمشق نثر
دومین هدف او انتظام و تسهیل در نثر فارسی است اگرچه به قول پدربزرگش - میرزا عیسی- «آب سیاست و ادب در یک جوي نمی رود» ولی قائم مقام به غیر از اینکه میخواست نامه اي براي حل امور سیاسی کشور بنویسد، از ذوق و سلیقه ي سرشارخود استفاده کرد و هدفی ماوراء نامه نوشتن را بکار برد تا شیوه و روش او سرمشق و الگویی براي نویسندگان بعد شو د و آن تجدد در نثر فارسی بعد از یک دوره تکلف و تصنع و دشوارنویسی در متن هاي تاریخی و ادبی است و هموار کردن جاده پیشرفت نثر ادبی در مسیر سهل و زیبا به شکل آنچه سعدي نوشت و موفق نشان داد .
او قصد داشت این اندیشه را نهادینه کند که براي نوشتن یک نثر در درجه عالی نیاز به دشوار نویسی و این همه پیچ و تاب و تعقید نیست؛ بلکه با کلمات ساده و روان نیز میتوان چنان نوشت که عام پسند و عام فهم باشد. باید گفت که کار قائم مقام در ایجاد تجدد متن بسی مهم تر بو.
موضوعات اخلاقی و علمی در منشآت قائم مقام فراهانی
قائم مقام درنثر چنانچه لازمه آن است از کلام غیرمستقیم خودداري کرده و صریح مینویسد و مجبور نیست براي القاي مطلب به حکایت و داستان متوسل شود؛ چرا که یک مخاطب خاص دارد نه مانند سعدي که تمامی ابناء بشر مخاطب نوشته هایش بداند و براي اینکه مطالب بهتر در ذهن مخاطب جاي گیرد و بماند از روش حکایت و داستان استفاده کند. در کل
123 نامه قائم مقام فقط یک حکایت کوچک وجود دارد و آن هم تضمینی از سعدي است.
این بار مثل هر بار مکنید: مَلِک کتاب محصلی است مثل ملک عذاب، جزودان سرکار را به عزم تماشا بخواهند و به رسم یغما ببرد. مثل دزد بیتوفیق ابریق برادر برداشت که به طهارت می روم، و به غارت می رفت»( منشآت: 26).
قائم مقام مردى دانشمند و جامع معقول و منقول یا لااقل واقف به مصطلحات و اصول علوم عصر بوده و در ادبیات عرب و عجم و احاطه به سخنان بزرگان هر قوم و تاریخ هر ملت و دولت مرتبه اعلى و قدح معلى داشته است، و در نوشتن و شرح علوم و فنون با همان شیوه فنى کار مىکرده است این معنى از مقدمهاى که بر رساله اثبات نبوت خاصه و دیباچه رساله جهادیه کبیر و جهادیه صغیر و رساله در عروض که متأسفانه ناتمام مانده است و مقدمه کتاب شمایل خاقان که یکى از شاهکارهاى علمى و ادبى است معلوم میگردد. افسوس که وى نیز مانند بسیارى دیگر از ادباى سیاسى و علمائى که نوکرى پیشه کردهاند موفق به اتمام و تکمیل کتابى در مسائل علمى نشده و حتى رساله عروضیه را نیز ناقص و نیمه کار باقى گذاشته است. والا آثار او سومین آثارى بود از کتب علمى که به زبان ادبى نوشته شده بود، و نخستین این شیوه را صاینالدین على ترکه، در عهد شاهرخ تیمورى آشکار کرد و دومین مرتبه در آئین اکبرى دیده شد که ابوالفضل دکنى مبادى عقاید بر همان را با لسان ادبى بیان کرده است و سومین بار قائم مقام مقدمات کلامى و حکمت و عروض و علم بلاغت را به این زبان انشاء فرموده است .
«شیخ شبلى را حکایت کنند که در یکى از سفرها دزد بر کاروان زد، و هر س را در غم مال افغان و خروش. برخاست مگر او که همچنان ساکن و صابر بود خندان و شاکر، که موجب تعجب سارقان گشته وجه آن بازپرسیدند، گفت این جماعت را مایه بضاعت همان بود که رفت، خلاف من که آنچه داشتم کماکان باقى است و امثال شما را حد تصرف در آن نیست» (خزنالانشاء: 232).
«دیگر - تصدیق طایفهی متعلمان بر کمال فضل معلم چنان است که مجتهدى از ائمه جماعت را سلسله اجازت منتهى به مأموم گردد و جناب شیخ از عوام شهر بر ثبوت فضایل و اجتهاد خود در مسائل فتوى کند و امضاء ستاند، عرض عرفان و افضال نزد صبیان و اطفال نیز بعینها مثل اسب تازى و نیزهبازى حق نظر مافى در مدرسه چهار باغ اصفهان است و تصدیق شجاعت خواستن از طلاب رشت و مازندران» (همان: 233).
بیچاره قائم مقام را با شاهزادگان خردسال در مسئلهاى از مسائل عروض بحثى رویداد، حضرات بر وى اعتراض کرده غوغا راه انداخته بودند و از این و آن بر صحت ادعاى خود و بطلان مدعاى او استفتاها نموده و محضرها ساخته بودند، لذا قائم مقام رسالهاى در عروض ضمن عریضهاى به ولیعهد تألیف کرد؛ ولى ناتمام ماند.
قائم مقام در شعر نیز هر چند شاگرد مکتب شعراى قدیم خراسان است ؛ اما مانند نثر صاحب ابتکار و تصرف و خداوند شیرینکارى و تجدد است، خاصه در اشعارى که قصدى خاص دارد و میخواهد چیزى بگوید و مطلبى بپروراند و از آن جمله است قصیدهی نونیه که بعد از یکى از شکستهاى مجاهدان در آذربایجان کنه موجب شکست لشگریان ولیعهد نیز گردید و کارها را خراب و اختیار را از کف سردار لشگر بدر برد، میگوید و میموید:
کرد رى و ترک خمسه و لر قزوین
|
آه، ازین قوم بیحمیت بیدین
|
دشمن و بدخواه هرچه عاجز مسکین
|
عاجز و مسکین هرچه دشمن بدخوا
|
پشت بخیل عدو کنند چو گرگین
|
رو بخیار و کدو کنند چو رستم
|
و قصیدهاى که از سر دلتنگى گفته و مطلعش این است:
روزگارست اینکه گه عزت دهد گه خوار دارد
|
چرخ بازیگر ازین بازیچهها بسیار دارد
|
نمایندهی سلیقه و ذوق او مثنوى «جلایرنامه» او است که از زبان «جلایر» نام یکى از نوکران خود گفته است و گوشه و کنایههائى به یکى از شاهزادگان که ظاهراً محمد میرزا محمد شاه بعد ن باشد زده و این مثنوى اسباب کنار مرحوم ایرج شد و «عارفنامه» غالب مثنویهاى ایرج از گرده این مثنوى به وجود آمد، چنانکه خود او در عارفنامه گوید
که سرمشق من اندر این کلام است
|
جلایر نامه قائممقام است
|
ثبت وقایع(محتوای تاریخی) در منشآت قائم مقام
دربارهي اهمیت تاریخی منشآت میتوان گفت آینۀ تمامنمایی است که حقایق اوضاع اوایل قاجار را بیکم وکاست و عاري از حب و بغض، تزویر و ریا و خویشتنداري منعکس مینماید، چه غالب نوشتهها شامل دستورها، فرمانها و گزارشهایی است که از جانب شاه و ولیعهد صادر شده و مربوط به وقایع روزمره دربار و دولت و امور جاري کشور بوده است و از خلال آنها میتوان به اوضاع سیاسی، اجتماعی و تاریخ ایر ان در آن عهد و زمان و نیز وضع دربار فتحعلی شاه و دستهبنديها و تحریکات درباریان پی برد. به موجب این نامهها درمییابیم که چگونه اراده و تصمیم شاه بازیچه نظر و خواستههاي اطرافیان بوده است و چطور با القاء فکر، تصمیمی اتّخاذ مینموده و با شنیدن گفتهاي فسخ اراده و تصمیم
میکرده است براي مثال نامههاي 2 ، 17 ، 18 . خلاصه بر اثر این نامههاي بسیاري از مطالب تاریخی دیگر میتوان استنباط کرد که مورّخان آن زمان به مقتضاي حال و زمان و بخاطر مصالح شخصی یا به علت عدم آگاهی سخنی به میان نیاوردهاند براي مثال نامه .
رعایت اعتدال در نوشتن و دوری از تکلّف گرایی در منشآت
یکی از شرایط نامه این است که در عین انتقال مفهوم و هدف نویسنده از لحاظ حجم نیز به نحوي باشد که مخاطب یا خواننده را خسته نکند و قائم مقام نیز این مهم را رعایت کرده و اکثر نامه ها از حجم کمی برخوردار است. چنانچنه خود نیز پرگویی را نمی پسندد ویکی از خصوصیات سبکی وي در این مورد حذف زواید و القاب و لاطائلات و تعریفهاي خستهکننده در هر مورد می باشد؛ اما هرچه می خواست
مینوشت و آن را طوري می آراست که به نظر مقبول می آمد.
نتیجه گیری
قائم مقام یکی از پیشروان تجدد در نثر فارسی از شیوه متکلفانه ي آن به شیوه ساده است.وي ابتدا مانند هم عصران خویش به نثر متکلفانه توجه داشت؛ اما یک باره قدم در راه دیگر نهاد و شیوه اي انتخاب کرد که مقبول همگان واقع شد. وي در ایجاد این تغییر و تجدد سبک به شیوه نثر قائم مقام توجه داشت.
نثر وي در نامه ها به سه شیوه سبک ساده،سبک بینابین، سبک مصنوع تقسیم می شود. اکثر نامه ها با زبان و نثري ساده نوشته شده و سبک مصنوع شامل دیباچه ها و رسالات اوست. از جمله دلایلی که باعث ساده گرایی قائم مقام شده مقتضیات شغلی و زمانی، تغیر و تحول در نثر توسط دیگر نویسندگان و نقش مخاطب در نامه ها می باشد.
نامههاي قائم مقام فراهانی را میتوان به دو دسته سیاسی –اداري و صمیمی -دوستانه تقسیم کرد : 1) نامههاي سیاسی -اداري: همان گونه که از نام آن پیداست براي سران ایالات و کشورها به هدف برقراري ارتباط، مصالحه، درخواست، توصیف و در کل موضوعات سیاسی کشور نوشته شده است .نثر آن نسبت به نامههاي دوستانه- صمیمی، صنایع لفظی و بدیعی کمتري مورد استفاده قرار گرفته و به زبان معیار و رسمی توشیح شده است؛ امّا نامههاي دوستانه و صمیمی؛ هر چند با عجله و شتاب نامه هارا می نوشت، اما نوع سبک و تغییر روش او را باید در چنین نامههاي وي مشاهده کرد.
منشآت قائم مقام مجموعه نامههایی است که با هدف سیاسی و انجام امور و کشور تألیف شده است و در آن صحبت از اخلاق و پند و اندرز نیست. در نامههاي صمیمی و دوستانه زبان قائم مقام شکسته میشود و زبان به شوخی و گفتار عاطفی میگشاید؛ ولی آنچه در گلستان سعدي از لحاظ محتوایی در نامه هاي قائم مقام وجود ندارد. در منشآت هر نامه در موضوع خاص و هدفی جداگانه نوشته شده و ترتیب خاصی در نامهها حاکم نیست. قائم مقام از آنجا که ویژگی نامه اقتضا میکند جانب مخاطب نامه را نگاه داشته و اکثر نامهها از حجم کمی برخوردار است. رعایت آهنگ کلام و موزون بودن نثر در مراسلات قائم مقام کاملاً مشهود است.
منابع
1.
امیری، منصور. (1389). تطبیق نثر قائم مقام فراهانی و سعدی از لحاظ
ساختار زبانی (و مقایسه با دو کتاب ملستان و پریشان). پایان نامه کارشناسی ارشد.
استاد راهنما: دکتر اسدالله نورزی، استاد مشاور: دکتر جواد دهقانیان، دانشگاه
هرمزگان.
2.
بامداد، مهدی، (1348)، شرح حال رجال ایران در قرن 13 و 14، جلد اول،
تهران، بانک کشاورزی.
3.
دريا گشت ،محمد رسول، (1377)، قائم مقام نامه . تهران : شركت علمي فرهنگي .
4.
شیروانی، حسین(1390)، مقایسه گلستان سعدی و منشآت قائم مقام در حوزه
ساختار زبانی، پایان نامه کارشناسی ارشد، استاد راهنما: دکتر محمود براتی، استاد
مشاور: دکتر محمدرضا نصر اصفهانی. دانشگاه اصفهان، دانشکده زبان و ادبیات فارسی.
5.
صفا، ذبیح الله، (1372)، تاریخ تحوّل نظم و نثر فارسی، تهران: چاپ
شرکت مطبوعات.
6.
فلسفی، بهرام، (1373)، قائم مقام در آئینۀ زمان، کتاب آفرین: تهران.
7.
قائم مقام، ابوالقاسم بن عیسی، (1386). منشآت قائم مقام فراهانی با
مقدمه و شرح لغات و ترکیبات و فهرست ها، به کوشش: یغمایی بدارالدین، تهران: نگاه.
8.
مدرسی، فاطمه؛ کوشش، رحیم؛ جوادی امام زاده، هادی، (1396)، مدح و
اغراض در قصائد میرزا ابوالقاسم فراهانی ، نشریۀ ادب و زبان، سال 20، شمارۀ 41، صص
308- 285.
9.
مهدی زاده، مهدی(1378)، تاریخچه منشآت در ادب فارسی، کیهان فرهنگی،
شماره 154.
10.
یغمایی، بدرالدین،(1373)، منشات قائم مقام، چ دوم، تهران: انتشارات شرق.