امیر حسین تیکنی
مردگان ما!
من از شیره گیاهی نوشیدم
که از خاک قربانگاه تو
رسته بود
چون چشمی
که در آب چشمهای تطهیر میشود
یا دهانی
که زخمی سرخ را میبوسد و
شفا مییابد
من اگر بال بر کشیدم
از دردِ تو
نه به هیات فرشتهای
که به هیبت هیولایی
باز قلب من
مشت فشردهِ توست
با هر صدای گلوله و برق هر
خنجر
هزار بار میمیرم و درمان
میشوم
وقتی شرنگ در رگانم
شراب میشود
چگونه میتوانم
به رستاخیز ایمان نیاورم
که مردگان ما
زندگان را عمر دوباره بخشیدهاند