اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
دوشنبه ، 10 ارديبهشت ماه 1403
21 شوال 1445
2024-04-29
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 105
بازدید امروز: 8728
بازدید دیروز: 2660
بازدید این هفته: 11388
بازدید این ماه: 55711
بازدید کل: 14923802
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



مصاحبه

                           

                    مصاحبه‌ی سایت ادبی نورهان با علیرضا بهنام


علیرضا بهنام شاعر و نویسنده ایرانی مقیم تهران متولد ۱۳۵۲ است. او کار شاعری را از اوایل دهه ۷۰ آغاز کرد و تاکنون ۸ مجموعه شعر در داخل ایران و سه مجموعه در خارج از کشور چاپ کرده است. او آثار متعددی از نویسندگان سراسر جهان را به فارسی ترجمه کرده است. آثار بهنام در آنتولوژی های متعددی در کشورهای مختلف منتشر شده و شعرهایش به زبان های انگلیسی ، فرانسه، دانمارکی، آلمانی، سوئدی، فنلاندی و... ترجمه شده است.

 

آثار منتشر شده از علیرضا بهنام

مجموعه شعر:

عقربه‌ها دور گردباد – نشر خورشید سواران ۱۳۸۰

نیمه‌ی من است که می‌سوزد – نشر معیار ۱۳۸۲

ماه شایعه می‌سازد – متن دوزبانه آلمانی فارسی- نشر حکیم – ۲۰۰۶ – کلن 85

وقتی شبیه عجیب – نشر ثالث ۱۳۸۶

صدایم کن خضرا – نشر ناکجا ۲۰۱۲

چشمی عجیب مورب و منقوش سر می‌خورد روی شامگاه – گزیده شعرها همراه با مقدمه و برگردان دانمارکی سیمون بیورکمن – نشر Afterhand 2012 – دانمارک

چه – نشر افراز – ۱۳۹۲

دانه‌های برف در کسوف تابستان:گزیده‌ی شعرها – نشر نصیرا - ۱۳۹۲

طرحی از فضای خصوصی – مجموعه شعر – نشر بوتیمار – ۱۳۹۶

غیاب مظنون به فرار هویت زنانه ام: گزیده اشعار – نشر سیب سرخ – 1400

در ناگهانی از خیابان و خاکستر – نشر سرزمین اهورایی - 1400

 

ترجمه:

کلاه کافکا – شعرهای ریچارد براتیگان – نشر مشکی ۱۳۸۴ (چاپ پنجم ۱۳۹۳ )

بام شکسته‌ی دنیا – شعر شاعران کشورهای مختلف – نشر مینا ۱۳۸۵

شب‌تاب‌ها – شعرهای رابیندرانات تاگور – نشر مشکی ۱۳۸۷

نه من و آمد و رفت: دو نمایشنامک از سامویل بکت – نشر مشکی ۱۳۸۷

هایکوهای نسل بیت -  شعرهای آلن گینزبرگ، جک کرواک و گری اسنایدر – نشر مینا ۱۳۸۸

عاشقانه‌های شاعر گمنام – شعرهای منتشرنشده ریچارد براتیگان – نشر مروارید – ۱۳۸۸

در عشق باران می‌بارد – عاشقانه‌های ریچارد براتیگان – نشر سرزمین اهورایی – ۱۳۹۱

ساعت چند است؟ - اشعار کوتاه امی لاول – نشر نصیرا – ۱۳۹۲

عشق ستاره‌ای درخشان است – عاشقانه‌های لنگستون هیوز – نشر سرزمین اهورایی - ۱۳۹۳

خوش‌شانس‌ها – گزیده اشعار چارلز بوکوفسکی – نشر مروارید – ۱۳۹۵

پاپوش – گزیده شعرهای ناتالی کوئینتان – نشر نصیرا – ۱۳۹۵

سوخته از معصومیت – آنتولوژی شاعران نسل بیت – نشر بوتیمار – ۱۳۹۶

مرثیه بر مرگی سهمناک – گزیده شعرهای کلود استبان – نشر حکمت کلمه ۱۳۹۶

عشق و گردش به چپ – اشعار عاشقانه کارل مارکس – نشر سرزمین اهورایی - ۱۳۹۶

عشق سگی است دربان جهنم - عاشقانه‌های چارلز بوکوفسکی - نشر سرزمین اهورایی ۱۳۹۷

 خداوندگاران کفش های بالدار – نشر سیب سرخ – 1397

هایکوی سیاه – نشر سرزمین اهورایی – 1399

مثل پرنده ای در باران: مجموعه کامل اشعار ریچارد براتیگان – نشر سرزمین اهورایی – 1400

گزیده داستان های کوتاه ریچارد براتیگان – نشر سرزمین اهورایی – 1400


داستان:

حلقه‌ای که ما بودیم: مجموعه داستان – نشر امرود - ۱۳۹۲

مارپیچ سیاه – نشر سیب سرخ – 1399

 

نقد و اندیشه:

منتسکیو – نشر مشکی – ۱۳۸۷

خبرنویسی به زبان ساده – نشر امرود - ۱۳۹۲

اسطوره‌ی قهرمان تنها: نشانه‌شناسی فیلم‌های مسعود کیمیایی – نشر نصیرا - ۱۳۹۵

تا شادمانه مرا ببینند: درباره‌ی اشعار محمد شمس لنگرودی – نشر سرزمین اهورایی - ۱۳۹۶

 دیوانه‌ها در زمین بازی: گفت و گو با نویسندگان نسل بیت - نشر حکمت کلمه – ۱۳۹6

نشانه شناسی و شعر – نشر سیب سرخ – 1397

کارگاه ترجمه – نشر سیب سرخ - 1397

گزارش دیگری: جستارهایی برای درک شعر معاصر – نشر سیب سرخ - 1399

 

 





1)وقتی شعر را شروع کردید ؛ از شعر چه می خواستید ؟ اکنون شعر از شما چه می خواهد ؟

شعر از زمانی که به یاد می آورم با من بوده است. نمی‌دانم از آن چه می‌خواستم اما حالا که می‌پرسید دارم فکر می‌کنم شاید می‌خواستم چیزی بنویسم که پیش از من کسی ننوشته باشد. امروز اما شعر را اراده معطوف به زیبایی و شعور می‌دانم.  با هم و در کنار هم.

 

2) در گفت و گویی ( به گمانم‌ در بوطیقا ) گفته اید که (( مسیر شاعری هر شاعری را دیگران ترسیم می کنند ))؛ در ادامه اما این پرسش پیش می آید که فردیت یک شاعر در این مسیر چگونه ترسیم می شود؟

آن حرف مربوط به نقشی است که خواننده دارد. ما نمی‌توانیم معین کنیم که خواننده چه برداشتی از نوشته ما داشته باشد. در علاقه یا عدم علاقه خوانندگان به آنچه نوشته ایم هم دستی نداریم. بنابراین سرنوشت آن‌چه نوشته‌ایم در دست کسانی است که آن را می‌خوانند. این موضوع ربطی به فردیت ندارد. تبعا هر کس می‌نویسد فردیت خودش را دارد و این موضوع قابل انکار نیست.

 

3) دو کتاب از شما یکی در آلمان و دیگری در دانمارک ترجمه و منتشر شدند ، این ترجمه ها چقدر در معرفی شعر شما و جلب مخاطبان غیر ایرانی موثر بوده است ؟

این دو کتاب هر کدام سرنوشت خاص خودشان را داشتند. کتابی که در آلمان منتشر شد ترجمه روانشاد استاد ایرج زهری بود و توسط یک نشر ایرانی در کلن با تیراژ محدود چاپ شد. فکر می‌کنم تنها جایی که این کتاب در آن فروخته می‌شد کتابفروشی هدایت برلین به مدیریت جاودان یاد عباس معروفی بود. هیچوقت نفهمیدم چقدر از آن استقبال شد. بعدها ترجمه انگلیسی آن شعرها در فصلنامه معتبر Harvest به همت شاعر آمریکایی راجر هیومز به طور کامل منتشر شد. در مورد کتابی که به دانمارکی منتشر شد وضع فرق می‌کند. سیمون بیورکمن شاعر دانمارکی مترجم و گردآورنده اشعار آن کتاب بود و مقدمه مفصل و انتقادی هم بر کتابش نوشت. کتاب در فستیوال Audiator  نروژ رونمایی شد و در همه کشورهای حوزه اسکاندیناوی بازخورد بسیار خوبی داشت. حتی شاعر مشهور سوئدی جنی توندال پرفورمنسی بر اساس شعرهای آن کتاب در زندان شهر برگن نروژ اجرا کرد که فیلم آن در اینترنت موجود است.


4) رویایی و براهنی دو شاعر که از درگذشتشان زمان زیادی هم نگذشته است ؛ این دو به هر حال گرایش های و نگرش های متفاوتی را در شعر معاصر رقم زده اند ؛ این دو را در مقایسه با هم یا در قیاسی کلی تر در شعر معاصر چگونه می بینید؟

هر دو شاعر از زمان خودشان جلوتر بودند و هر کدام جایی خالی را در تاریخ شعر ایران پر کرد. با رویایی در دهه چهل ما صاحب شعر مدرن متاخر یا مدرن انتقادی شدیم. در واقع این رویایی بود که تقلیل گرایی ایدئولوژیک را در شعر کنار گذاشت و علیه مفهوم شاعرانگی در شعر شورید . سه دهه زمان برد تا کار او مقبولیت عام پیدا کند و فهمیده شود. براهنی هم کارش را با شعر مدرن ساختارمند شروع کرد و بعد به تدریج این شعر را در چند مرحله به چالش کشید تا در نهایت به ساختار نامتعین شعرهای آخرش رسید. در کل هر دو شاعر از چهره‌های شاخصی هستند که شعر امروز ما روی شانه های آنها شکل می‌گیرد.

 

5) در کتاب ( گزارش دیگری/ جستارهایی برای درک شعر معاصر) در مقاله ی کوتاه ( تغییر نگاه ) نقلی از نیما هست که کار شاعر توضیح واقعیت نیست ؛ و بهترین کار برای شاعر ، تشریح طبیعت است . می گویید این تشریح با توضیح ، فرق دارد ، پرسش این است که تفاوت این توضیح و تشریح چیست و چطور می شود که از منظر نیما طبیعت در تقابل با واقعیت قرار می گیرد؟

توضیح دادن گزارش صرف از امر واقع است. شاعر پیش از نیما وقتی استعاره بعید هم استفاده می‌کند باز دارد گزارش می‌دهد به همین دلیل است که قرن‌ها دلالت استعاره‌ها یکسان می‌ماند و به کلیشه زبانی تبدیل می‌شود.  تشریح دخل و تصرف شخصی شاعر در واقعیت است. این شاعر. است که شباهت‌ها و وجه شبه ها را کشف. در مواردی وضع می‌کند.  اوست که با دخالت دادن تجربه شخصی و برتری دادن آن بر توافق جمعی زاویه دید خاصی را در نگاه به طبیعت برمی‌گزیند و به عنوان یک شارح اندیشه خود را به واقعیت می‌افزاید تا در فرایند شکل گیری معنا در متن بیشتر از پیشینیان دخل و تصرف کرده باشد. وقتی می‌گوییم نیما فردیت را وارد شعر فارسی کرد در واقع می‌گوییم اندیشیدن به مفهوم مدرن آن، یعنی ذهن شکاک را وارد شعر کرده است.

 

6) وضعیت نقد ادبی را بالاخص در سه دهه ی اخیر  چگونه می بینید؟ از فراز و فرودهای آن بگویید؟

به باور من نقد ما به طرز مشهودی در مقیاس کمی افت کرده است. در واقع تعمد حکومت در جلوگیری از ایجاد فضای بحث و تفکر مستقل موجب شده است این شاخه از علوم انسانی به محاق برود و از ایفای وظیفه خودش که تبدیل ادبیات به موضوع اندیشه‌ورزی است باز بماند. اما از نظر کیفی این طور نیست. اگر در دهه چهل به تعداد انگشتان دست منتقد دارای دستگاه فکری و آشنا با تحولات جهانی اندیشه داشتیم، نوشته های پراکنده سه دهه اخیر نشان می‌دهد آدم های زیادی تربیت شده‌اند که چنین قابلیتی دارند. من بسیار خوشبینم که هر وقت سایه جباریت و سانسور از فضای اندیشه کشور کم شود به سرعت آن فضای انتقادی مطلوب می‌تواند پا بگیرد.

 

7) جامعه ی امروز ایران به تعارضاتی جدی در مناسبات سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی رسیده است ، تاثیرات این معارضات بر شعر و ادبیات ما چیست ؟

 

صورت بندی مسائل اجتماعی در سه دهه اخیر در همه دنیا عوض شده است. طبیعتا نگاه ما به دنیا عوض شده و این موضوع بر طرز نوشتنمان تاثیر می‌گذارد. بستگی دارد تعارض‌ها را چطور صورتبندی کنیم. شکل‌گیری الیگارشی مذهبی در کشور حول محور حاکمان و تلاش بی‌وقفه حاکمیت برای عقب راندن طبقه متوسط باقی‌مانده از مدرنیزاسیون رژیم گذشته منجر به انسداد فرهنگی و سیاسی در جامعه شده و فضای گفت و گو را از میان برده است. در چنین شرایطی ادبیات به مکانی برای ظهور و بروز گفت وگو تبدیل شده است که با استفاده از امکانات فضای مجازی و البته سیاست عرضه انبوه رژیم به حیات خود ادامه می‌دهد. هر دو سوی این معادله از این شرایط نفع می‌برند. فعالان مدنی از یک سو با صورت‌بندی سوالهای خود در قالب ادبیات برای مشارکت در گفت و گوی اجتماعی مجال بیشتری پیدا می‌کنند و از دیگرسو، رژیم با ممانعت از مطرح شدن ایده‌ها-هر ایده‌ای- در سطح جامعه به خیال خودش این تلاش را خنثی و بی‌اثر کرده است.

همزمان عوض شدن معادلات در عرصه جهانی و پایان جهان دوقطبی دوران جنگ سرد در طول این سه دهه به شکل گیری اندیشه‌های مرکزگریز انجامیده که بازتاب آن را در سراسر جهان از جمله ایران می‌بینیم.  در خیزش کنونی مردم ایران این مرکزگریزی به نحو بارزی خودش را نشان می‌دهد. خیزش کنونی حاصل شکل‌گیری هسته‌های ریزومی دلوزی در سطح جامعه است که معادلات طبقاتی سابق را برهم می‌زند. در شرایط جدید هسته‌های اجتماعی بدون مدیریت واحد اما در جهت ایجاد مشارکت عمومی اجتماعی حرکت می‌کنند. مشابه همین وضع را می‌شود در آثار ادبی تولید شده در این سال‌ها رصد کرد. مرکزگریزی و دور شدن از فضای خطابه ای و ابلاغی در لحن و ساختار آثار حاصل درونی شدن این مناسبات اجتماعی نزد آفرینندگان این آثار است.

 

8) این روزها باز مساله ی تعهد به نحوی دارد برحسته می شود؛ این تعهد به ویژه وقتی در رابطه با شعر بخواهد تعریف شود دشوار می شود؛ آیا شعر به این تعهد اجتماعی لزوما باید تعهد داشته باشد؛ اگر دارد چگونه ؟

ببینید، شعر باید نمی‌پذیرد. به محض محدود کردن شعر در "باید" ما دیگر شعر نداریم، نظم داریم. اما یک مساله هم هست و آن اینکه از شاعر انتظار می‌رود در برابر محیط پیرامونش بی‌تفاوت نباشد. یعنی از آن تاثیر بگیرد تا بتواند بر آن تاثیر بگذارد. حالا این که چنین تاثیری را در کجای شعر می‌شود پیدا کرد مقوله دیگری است. یکی مانند نیما وقایع را تشریح می‌کند دیگری همدستی زبان قدرت با شیوه‌های اعمال قدرت را از طریق برهم زدن روابط زبان افشا می‌کند. اما به باور من دوران شعری که به زور به یک ایدئولوژی "متعهد" باشد دهه‌هاست که سپری شده . ما دیگر شعر متعهد نداریم، شعر اندیشه‌ورز می‌توانیم داشته باشیم.

 

9) ریشه ی اختلافات در کانون نویسندگان از  کجاست ؟ آیا این اختلاف ریشه در فرهنگ ما و عدم درک دیگری دارد و موضوعی داخلی ست ؟ یا کسانی از بیرون به این اختلافات دامن می زنند؟

بخشی از اختلافی که به آن اشاره می‌کنید طبیعی و در نتیجه اختلاف رویکردها است. همه اعضای کانون نویسندگان در اصل مبارزه در راه آزادی بیان اشتراک نظر دارند اما برای رسیدن به این هدف گاهی راه‌هایی برمی‌گزینند که منطقی و معقول نیست. گاهی هم بعضی داوری ها به غرض های شخصی آلوده است. اما در.آخر روز آنها که مرام کانونی را مرام خودشان می‌دانند در جایگاه منتقد سیستم ها و مدافع آزادی بیان بی هیچ حصر و استثنا در کنار هم می‌مانند. بخشی از این اختلاف ها ناشی از مسائلی است که حاکمیت بر همه جامعه تحمیل کرده است. گاهی ضرورت ماندن در شرایط دشوار به بعضی تصمیم ها می‌انجامد که در موقعیتی دیگر اصلا اتفاق نمی‌افتاد.  در نهایت مهم این است که کانون نویسندگان هنوز زنده است و صدای مخالفت  با سانسور را بلند می‌کند.







ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات