اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
جمعه ، 14 ارديبهشت ماه 1403
25 شوال 1445
2024-05-03
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 116
بازدید امروز: 2512
بازدید دیروز: 6032
بازدید این هفته: 30083
بازدید این ماه: 74406
بازدید کل: 14942497
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



منظومه یِ خیابانِ میکده

                             
                                      فرامرز سدهی




منظومه یِ خیابانِ میکده

 

چقدر عقربه ی بزرگ

چقدر اعداد

چقدر ۱۹ بهمن

چقدر ۱۳۴۹

چقدر ده سالِ بعد

چقدر ۱۳۵۹

چقدر ۲۹

چقدر ۳۰

چقدر ۳۱

چقدر فروردینِ آخرین مهلت

چقدر به دیوارهای دفترِ سچفخا در دانشگاه گفتند!:

جمع کنید به نامِ انقلابِ فرهنگی جمع کنید!"

تفریق مان کردند به نامِ کوچکِ ما خدعه کردیم

چقدر گفتم

چقدر پیش از تفرقه گفتم

بیا چقدر گفتم بیا

نیامدی

چقدر گفتم بخند

می خواهم به زهدانت بتابم

در دانشگاهِ جندی شاپورِ سابق

به پهلوهات

به آخ پشتم گفتن هات

وای کمرم هایِ معمولی و کاملن طبیعی ت

که نخواستی

که ندیدی ام

که نشنیدی

که نخواستی ام

که تو رفتی چریک شدی در کردستانِ  ۱۴۰۱

چقدر فرق دارد با کردستانِ ۱۳۵۹

چقدر ۱۳۶۰ بیشتر از ایرانِ ۱۴۰۱

کتاب هایِ نخوانده دارد

که هنوز هم نامِ سیانور

بعد از نامِ کوچکِ تو می آید محبوبم!

چهل و چند چروکِ بعد

از اهوازِ گلستان

چمنِ دانشگاهِ چمرانِ السابقونِ فی فعلیون (فی یعنی در. در هم که چیزهاست در سه نقطه یِ معلومِ ادبیاتِ رکیک)

تا تهرانِ مجمعِ عمومیِ زیتون زارهایِ گرانادا

این لورکاست که نمی میرد

این منم که برایِ تو برایِ تو شدم

برای تو  انقلاب شدم برایِ تو ترانه

برایِ تو برایِ تو شدم

برایِ موهایِ بلندِ تو پایین تر از کفل هایِ مادیان

برایِ لب هایِ تو شدم برایِ تو

برایِ چشم هات

برایِ نمی روی تو از یادم برایِ تو شدم

در نهمین مجمعِ عمومیِ کانون‌ نویسندگانِ ایران

صدایِ زیر و زیبایِ تو از پنجره ها می آمد

از پنجره هایی که هم سایه نبودند

هم آفتابِ ما بودند

هم روشنایِ ما خاموشانِ بی تقصیر

صداها نورند می پاشند

می پاشیدند به تاریکخانه یِ اشباح

در شبِ سرزمینِ دارا و نداردها

چهل و چند سال جوانترم کردی آمدی

دوستِ دخترِ چریکم از مهابادِ سوررئالیسمِ موهایِ بلوندِ بلندت آمدی که

هردو نشستیم

ایستاده؛ شانه به شانه یِ جوانیِ سبیل هام به شمارشِ آراء

در مجمعِ عمومیِ انگورهایِ چهل و چندساله شراب شدم

پرکن پیاله را بگو گفتم به انگشت هایِ بلند و عشوه گرت بگو

از خونِ جوانانِ وطن گفتم بگو!

و تو گفتی دوستت دارم لعنتی! دوستت دارم در این سال هایِ وبا یعنی

دادستانی با عینک هایِ ذره بینی یعنی

تازیانه هایِ آویزان به دیوار یعنی

در اندازه هایِ مختلف یعنی

باید که راه بروی یعنی

که نمی توانم با دوپایِ آش و لاش نمی توانم.

تا یادم نرفته است!:

اردیبهشتِ دربند بود که می گفتم

صادق خَره!

می گفتی باید بَره هردو می خندیدیم یادش بخیر!

ساعتی بعداز شمارشِ آراء

بعداز علیرضا آدینه

نفس کم آوردی حیاتقلی خانِ فرخمنش

سربالایی بود جنت آبادِ شمالی

به جنت آبادِ جنوبی فکر می کردم

به تضاد یعنی فائزه

رفسنجانی

براهویی رسانه ندارد

از تو اجازه گرفتم برایِ فائزه شعر شوم

همانطور که چهل و چند سالِ پیش

برایِ احمدیِ اسکویی از تو اجازه گرفتم

که قرار بود به دخترم بگویی مرضیه

به دخترت بگویم مرضیه

که نگفتی مرضیه!

که نگفتم همیشه این تویی که می مانم

این منم که می روی بعد از این همه سال

به موهایِ تو می گویم!:

بی انصاف!

انگشت هایِ من هم فداییِ خلق بودند

که پروانه ها پیش از عاشق شدن می میرند بقولِ شاعرِ پاها و لوله ها (سیدعلی صالحی).

تو رفتی و سیانور شدی

که چقدر بیزارم از مرگ

مرگ در هر حالتی تلخ است

مرگِ دیگری هم هست اما

مرگ هایِ باتوم خورده در خیابان هایِ می ترسم ببوسمت

در کوچه ها

در میادینِ سطل هایِ زباله از کودکان بلندترند که

خیابان هایِ این نسل خیلی فرق دارد با خیابان هایِ ما باور نمی کنی؟

بعد از این همه چروک که تو پیشانی ام را پیر کردی

بازهم برای باران هایِ دونفره چتر می شوم

بازهم به یادِ  تو می افتم که بلند شوم

که با دمپایی بدوم در خیابان هایِ تهران حقیقت دارد

ما دو نفر بودیم

هنوزهم راه می روم بر دیوارهایِ بهبهان چقدر فرق با دیوارهایِ هزار و سیصد و شصت!:

فقط اگر مردم با هم متحد باشند گازِ اشک آور هیچ غلطی نمی تواند بکند!

پیاده می شوم از بی آر تی

انقلاب می شوم

پیاده رو

موازی تر از  آری ما دو خط بودیم

در ماهِ و پلنگِ حسین منزوی

تو    دانشگاهِ تهران شدی

من   کتابفروشیِ پیشگام!

که دهان شدی

هم چنان زیر و زیبا!:

از خونِ جوانانِ وطن لاله

لالا

لال دمیده بود

حالا کجا تو صبر کن کجا؟

از خونِ زاهدانِ جوان

کردستانِ جوان

ایرانِ جوان

می شنوی!؟:

ژینا دمیده است مهسا!

 

 

شعردوم

 

خونِ تازه به رگ هایِ عاشقی

 

 

هی سر به هوایِ عشق ات

که من بودم

که من ترم کردی سر به هواتر

زنده

زنده

زنده بگورم نکن

که زنده به عشق ات ایستادم

ایستاده رو به رویِ آینه

پشت به ترس از قدیم گفته اند

ترس برادرِ مرگ است

هزار تکه ام نکن

که اگر تکه

تکه

تکه ام کنی

هزار بار فرامرز می شوم

و هر هزار

یک از یک عاشق تر

یک از هزار و یک دلتنگ تر

یک از هزار و دو امیدوارتر

که پاره هایِ تنم را نان می شوم

تکه

تکه

تکه می شوم

ریز

ریز

ریز برایِ پرندگانِ لب هایت

که بنشینند

بر ماسه هایِ داغِ دو لب ام

بالا که پیدا نیست زیرِ پرچینِ فیلسوفِ سبیل هام

و پایین که پیداست

بوسه خواه تر از بهبهانِ ۹۸

حالا خود دانی

تکه

تکه

تکه ام کن یا

ریز

ریز

ریز به رختخوابم بیا

موهات

چشم هات

بوسه هات

 

 

شعرسوم

 

خونِ پاشیده به دف

 

هی رگ هایِ تازه به خونم بزن!

بزن خون

خون تر بزن

رگ هایِ تازه به خونم بزن

گردن بزن

تازه به خونم سر

سر بزن

چنگیز بزن

گردن بزن

هلاکو بزن

مغول بزن

بزن خونِ تازه به رگ هام بزن

گردن بزن

سر بزن

رگ بزن

رگ هایِ تازه به خونم بزن

هی زن بزن کِل بزن!:

رقص است گاهِ گیسو بزن

دف بزن

در حجله یِ داماد ندیده بزن

دف بزن

بزن دف بزن

خون پاشیده به دیوار دف بزن

دفِ گردن بزن

دفِ کُردی بزن

بلوچی دف بزن

بختیاری بزن دف

سر بزن زن

زن بزن سر

به مادرِ گیسوبریده سر بزن

سر بزن به مادرِ گیسو بُریده سر بزن!







ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات