اخبار سایت
آرشیو
شماره پنجم نورهان خرداد 1391 (32)
شماره ششم نورهان مرداد1391 (36)
شماره هفتم نورهان آبان 1391 (25)
شماره هشتم نورهان دی 1391 (39)
شماره نهم نورهان بهمن 1391 (41)
شماره دهم نورهان اسفند 1391 (15)
شماره یازدهم نورهان اردیبهشت 1392 (17)
شماره دوازدهم نورهان مرداد 1392 (14)
شماره سیزدهم نورهان مهر1392 (17)
شماره چهاردهم نورهان دی1392 (19)
شماره پانزدهم نورهان فروردین 1393 (31)
شماره شانزدهم نورهان تیر 1393 (17)
شماره هفدهم نورهان مهرماه 1393 (29)
شماره هیجدهم نورهان دی ماه 1393 (18)
شماره نوزدهم نورهان خرداد1394 (31)
شماره بیستم نورهان مهر 1394 (29)
شماره بیست و یکم نورهان فروردین 1399 (45)
شماره بیست و دوم نورهان مهر1399 (31)
شماره ی بیست و سوم نورهان آذر 1399 (47)
شماره ی بیست و چهارم نورهان بهمن 1399 (82)
شماره ی بیست و پنجم نورهان فروردین 1400 (48)
شماره ی بیست و ششم نورهان خرداد 1400 (45)
شماره بیست و هفتم نورهان شهریور1400 (47)
شماره بیست و هشتم نورهان آذر 1400 (75)
شماره بیست و نهم نورهان خرداد 1401 (26)
شماره سی‌ام نورهان دی 1401 (29)
شماره سی و یکم نورهان آذر1402 (39)
تقویم
دوشنبه ، 17 ارديبهشت ماه 1403
28 شوال 1445
2024-05-06
آمار بازدید کننده
افراد آنلاین : 2010
بازدید امروز: 11546
بازدید دیروز: 24003
بازدید این هفته: 35549
بازدید این ماه: 128106
بازدید کل: 14996197
فرم ارتباط


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات



تعبیر دوباره‌ی خاک است

                              
                                 افسانه نجومی




به نام نامی زنان دلاور سرزمین‌ام!

 

تعبیر دوباره‌ی خاک است

زن

زندگی

آزادی

و این درخت که از خاک‌ریز دقیقه و آینه

رودابه‌وار

گیسو گشاده و می‌تند....

 


پاییز بود که تو رفتی

اما

خدای رنگین کمان

بهار دست تو را

به زمین

 وعده داده است!

 

 

                                                    تریلوژی خیابان!

                                                     1

حالا همه چیز به موی تو بند است

حتی روایتی که  شرجی‌های زیادی را به شرجی‌های زیادی

شناور پرچ می‌کند به مویرگ‌های هندسی زنی

 در عصر انتحاری نی‌لبک در مشام خیابان

که روزی در نستعلیق مومیایی تصنیفی برای رقصیدن

اتراق کرده بود در فواصل واژه‌ها

 تا از فصل‌های زیادی

 مفصل آینه بردارد بپاشد روی کرشمه‌ی گلدانی در تند باد اساطیر

بپاشد شقیقه بتاباند مصور

 از زبان زنانه‌ام

 زخم معاصر کوچه را لایروبی کند از عفونت استخوان! 

 

                                          
شعر دوم

از صاعقه به خیابان

از خیابان به صاعقه از خیابان

دویدن دارد گذشتن از رودخانه‌ای که عصرها

خشکسالی کوچه را به خاک می‌سپرد

 تا در بزاقِ شناورِ خاک‌روبه و عقربه مردابی روی دست بیاورد

که عفونت سایه‌اش حریقِ فشرده به لب‌هاست

گلوی بخار شده در شیون که یادت هست؟!

حالا به آینه برگرد

 تا از مصور تاریکی کلاغ بتابد و استخوان

کاغذهایی که در مچاله

جملات غلیظ‌تری می‌دمند با اندامی چسبیده به فوبیای سرفه در آرواره‌ی پنجره

منافذ این خطوط در شعاع سیاهی لب‌ها که می‌چکد از عصر       شناورند

تکثیر هم  بیاوری از صوت

 می‌توانی رصد کنی

 معلقِ کوچه را که تا زانو خون چکیده و می‌دود در کشاله‌ی امواج

تگرگ کشانده‌ام از عکس

 خیابان، مکث‌های ثانوی‌اش را در حواس روزنامه بپیچاند

تاول بگیرد  از الیاف طبیعت اصواتی که در افق تلفظ عصرند بر جوارح واژه‌ها

ایستاده بر مشبک فاصله در تهاجم اشیاء

 مورب در تداوم تاریکی!

 

 شعر سوم




نیم رخ‌ات را بیاد می‌آورم در تشنج بعد از ظهر

در راه راهی عکسی با تن‌پوشی غریزی

که عطر زنانه‌اش

از امتداد شمشادهای چسبیده به سیلان درخت    `شتاب مضاعف داشت

مکث پیچیده در تیراژ حروف که یادت هست؟!

و ضمیمه‌ای که از موهات دامنه می‌کشید

در اهتزاز خون گرفتن صاعقه از منافذ استخوان

از آینه برمی‌خیزم و از صدات

که در غبارروبی تراشه‌ی این عصر

از عقربه‌های جهان‌شمول بارش خاکستر به خاک می‌دمد

تا پرسه‌ای که از حدقه هیهات گرفته به زانو

از رعد انگشت‌های پاشیده در گلوی خیابان حنجره بردارد

و قصیده‌ای که از عناصر مصور چهره‌ات

سرفه‌ بتاباند رو به تراخم مشدد دیوار

در های های لهجه پرانی موهات

حالا که سونات خیابان به موی تو بند است!

 

 


 








ثبت نظرات


موضوع
نام و نام خانوادگی
ایمیل
شماره تماس
وبلاگ یا سایت
توضیحات