لیلی گلهداران
مرثیهی
دخت خاک و ای خاک و ای خاک و ای
دختر خاک
دختر خاکی
دخترک پاک
اخترک خاک
ای ای ای
خاک ای خاک ای خاک
ای خاک!
که کودکی
و هنوز چیزی از بلوغت نرفته است
دست بر سر
شکسته بگذار اما
سر بلند
کن
ببین آسمان
هم سرشکسته است.
زیبای روی
زمین
زیرزمین
ناموس سرش میشود
نترس نلرز
دست به خون
باکره نمیبرند آن جا
آن جا الهگان
بزم الهگان خشماند
جامه دریده جام شکسته موی بریده
عرش اعلی
را نه به مو به مویه میلرزانند
باکرگان
تاریخ پس و پیش
پشت به پشت
پشت این
تظلم به خونخواهیاند.
ای خاک ای
خاک ای ای ای از خاک
بلند شو
مادر
قامت قبایش
را بلندتر ببُر
نیم تنهی اناریاش را پهنتر بگیر
جفتی صندل
بزرگتر و
بقچهی این
سفرش را تو را به خدا از سر رنج
سر دستی
نپیچ.
در جهان
باز زیر
او هنوز
قد میکشد
بزرگ میشود
او بلند
میشود
از تو
از همه
بلندتر
میشود