زبان هستی
مروری بر
مجموعه شعر آخرین پرنده در کوچههای باد اثر (نیر فرزین) منتشر شده از انتشارات نورهان
انسان امروز
در تفکر جهان شمول خود خارج از مرزبندیها، نگاه کژ و معوج به هستی خود دارد. زیرا
با زیر پا گذاشتن اصول اولیه انسانی که گاه به شکلی نظاممند در حوزه سیاست و قدرتهای
مصادره شده قرار میگیرد، جز سرخوردگی و ناهنجاریهای اجتماعی نتایجی به بار نخواهد
داشت. امری که به وفور در عرصه ادبیات و هنر امروز میتوانیم شاهد باشیم. سیلان عناصر
حاضر برگرفته از کنشهای زیستی ما رقم میخورد و حاصل دمل زخمی در فرایند ناکام و سلطه
جویانه میباشد. به طوری که جز به اندیشههای جانبی و ما به ازای خود اجازه رشد و تکامل
به هیچ فرایندی نمیدهد.
نشانههای
تلویحی در شعر نیر عزیز به واسطه عناصر حاضر بخشی از تاریخ را به یاد میآورد که سوژه
همخوان با بحران اجتماعی را رقم میزند. البته دغدغه هر هنرمندی در چنین وضعیت ترسیم
موقعیتهای ذهنی و در ارتباط با خودآگاه است که در نهایت به افزایش منتها و دستاوردی
برای مخاطبین خود دارد که نتیجه رفتارهای کلامی مولف در متن به وجود آمده است.
مردگان چندان
بیآزار نیستند
در موسیقی
مخفی میشوند
و پرت میکنند
حواست را
بعد شیر
آب را
باز میگذارند
در تو
و میروند
اهمیت اجتماعی
و اندیشگی در شعر نیر فرزین با تمام عناصر در هم تنیده آن به خوبی قابل تعمیم است.
مضامین اجتماعی بکار رفته به لحاظ ریتم تصویر و مفاهیم استفاده شده در راستای یک فرم
و ساختار پیش میرود. معیارهای زیبایی شناختی در شعر با استعاره و مفاهیم زیستی پیوند
دارند و سعی در برقراری دنیایی فراروی مخاطب دارد. روایت در طنین کم و بیش موسیقی درونی
که مروج حسی شاعر بر رخدادهای متن را بیان میکند، ناشی از افت و خیزهای تصویری و
حسی است که در تلاطم سیر زمان عینی و مشهود میباشد استعارههایی که گویای تصاویر نشسته
در من و برخوردار از ادراک و جهان بینی شاعر است.
ذهن شاعر
رابطهای ادراکی با زبان و جهان خارج دارد و اغلب شعرها با مصداق بیرونی خود در جهان
عینی مرتبط است. گونهای تعادل سازی با واقعیتی که میتواند در ادبیات و زیست خود ادامه
دهد، بدون آنکه وجوه تاریخی خود را نمایان سازد و از سیلان متن بهره ببرد. این ویژگی
زبان هنر میباشد. همانطور که در اغلب شعرهای شاعر میتوانیم چنین مولفهای را در دل
متن محفوظ بداریم بدون اینکه گزارهها خود را لو بدهند. شعر 17:
سربازها
دماغشان را گرفته بودند
و جیبهایم
را میگشتند
چه ناسزاها
که نثارم نکردند
وقتی دیدند
قمقمهام خالی است
آنها که
تعطیم یکنند به مجسمهام
و نام مرا
بر فرزندانشان میگذارند
خوب شد آنجا
نبودند
همانطور
که در شعر بالا میخوانید یک رویداد تاریخی بدون زمان و قابل تعمیم...
جنگ پیامدهای
ناگوار خود را در دل و ذهن هر انسانی باقی میگذارد شاعر نیر فرزین با حفظ درون مایههای
اثرگذار از این پیامد و در دل گزارهها به شمارش سخت از وجوه بر باد رفته انسانی اشاره
میکند. تاثیر دلالتها و ارجاعات متن و تعمیم
آن در شرایط مشابه از ویژگیهای مثبت متن میباشد که به دنبال رابطهای در پدیدههای
زمانی و مکانی در دایرهای از آن عنصر نگاشته شده است. در متن حاضر شاعر با قرار دادن
اجزای بدن به شکل شی و نگاه شیارگی به آن توانسته است از امری نمادین آشنا زدایی نماید.
شعر 16 ص 32
سخت است
شمارش اجساد
وقتی نمیدانی
یک پا، یک نفر است
یا برای
جسدی است که قبلاً شمردهای
آنها خستهاند
حواسشان
نیست
سگی که دور
میشود
دستهای
مرا در دهان دارد
شعر نیر
اغلب با برشهای کوتاه و عمیق خود به ساختار و فرم در چرخه زبان برآمده که از انسجام
و ادراک متن در پیوند با عناصر پیرامون گره میخورد. این یک پارچگی پشتوانه اندیشگی
متن را داراست و او را در قامت شاعری تجربهگرا معرفی میکند. تجربهگرایی که عناصر
مادی پیرامونش را در لایهای از اندیشگی خود میپروراند و با ارجاعات خارجی زبان خود
را آب دیده مینماید. شاعر مصالحی را که به کار میگیرد ناشی از تجربه در زمان و فضا
شکل گرفته و قابلیت همسویی با هم نهاد را دارد. بعلاوه وجوه استعاری به دور از انتزاع
گرایی منجر به خلق تصویر شده و بستری برای پویش و حرکت به سطوح زیرین شده است. شعر
18
میخواستیم
نام پسرمان را باریش بگذاریم
و جهان را
با تکان
گهوارهای آرام کنیم
حالا جنینم
در دل غنچهای
رشد میکند
که بر مزارم
کاشتهای
ویژگیهای
شعر نیر فرزین را در ذیل میخوانیم :
هوشمندی
شاعر در به کارگیری گزارههایی که با وجه پرسشی (استفهام انکاری) ذهن مخاطب را به چالش
میگیرد
آفتاب نام
پرنده است یا نام زن؟ ص35
از جنگل
و دریا چه مانده است؟ ص 43
نمیدانم
زخمهای تنم از چیست؟ ص 49
کارکرد مرگ:
مرگ مطابق با کهن الگوها ( یونگ) تاثیرپذیری خود را در بخشی از ذهن پنهان انسان باقی
میگذارد همانگونه که در این شعر مرگ تلالو آزادی را در پی دارد. بدون واسطه به گزارهها
وارد میشود و شعر را قدرت میبخشد. نظام معنایی در حضور پارامترهای موجود در شعر بگونهای
واکنش نشان میدهد که بتوانیم دید خود را نسبت به تغییر و مصالح برآمده آن را بهبود
ببخشیم.
شعر
12 ص 25
نمیتوانم
شعری بنویسم
که جلوی
مرگ کودکی را بگیرد
حتی نمیتوانم
کلمه را
از خون و
خرده شیشه جدا کنم
و نزدیک
شوم
به خدای
رنگین کمان
تنها میتوانم
با تمام شعرهایی
که به آزادی
پشت کردهاند
برای کودکان
قایق کاغذی بسازم
تناقض معنایی:
هنگام تولد بریدن ناف نشان و آغازی برای تولد و زندگیست در شعر نیر حضور مرگ با انعکاس
در متن نقطه آغازین دوباره است حضور تناقضی که در بطن شعر یا راه یافته است و عناصر
معنایی را در لایههای خود جای داده . شعر اول ص 8
گفت آخرین
پرنده را
در نافش
خاک کرده است
پیراهنش
را بالا زدم
چشمهای
که همیشه
از آن آب مینوشیدم
خونی بود
شخصیت پردازی
و تشخص در شعر معمولا در کنش و دربردارنده صفتی استعاری هستند. این نظاممندی موجب قوام شخصیت و در جهت کنش پذیری
متن صورت میگیرد اجازه ورود این عناصر در شعر در پناه زبان استعاری و با توجه به قابلیتهای
متن صورت میگیرد. شعر 19 ص35
امضا نمیکنم
اما شعری
از آزادی مینویسم
که مرگ دستهایم
را ببوسد
و یا شعر23 :
درختها/
یکی یکی افتادند/ و پرندهها دیگر بازنگشتند/ این جاده/ رد شلاق است/ بر تن جنگل
نیر فرزین
شاعری است که قابلیت و ظرفیتهای متناسب با زمان خود را داراست اما این دلیل نمیشود
که با اغماض در برابر متن او روبرو شویم و از معایب شعرش نگوییم و عل الخصوص توصیه
میکنم که شاعر سعی در شکستن و خطر کردن در راستای پدید آوردن زبانی تازه را بپذیرد
و تکرار در فضای یکنواخت را از خود دور نماید. زبانی که در فضاسازی و آشنا زدایی اهتمام
بورزد. بسامد کلمات مانند پرنده در برخی از اشعار بدون آنکه کار کرد و فضاسازی شوند.
شعر را به تکرار و نگاهی خطی به عناصر میکشاند. تامل و توجه به ابعاد امکانپذیری
عناصر میتوان با پردازش ذهنی و عینی به آفرینش تازهای رسید.
پرداختن
به گزارهها و کلمات و ترکیبهایی که مصداق بیرونی ندارند. مثل (آواز آموختن به سنگها)
ص9 (زانو زدن آوازها) ص19 سطر سوم... بیشک این ترکیبها گلوگاه شعر را میبندند و اجازه
عبور گزارهها در جانشینی یکدیگر را قائل نمیشود.
نکته دیگر
وقتی متن به سمت شعاری شدن پیش میرود و ظرفیت و امکانات خود را از دست میدهد. شعر
13 ص 26
مواد اولیه
این کارخانه
استخوانهای
ماست
و صفرهای
حساب بانکی مدیر
دانههای
عرق کارگرانی است
که دستمزد
نگرفتهاند
همچنین در
شعر چهارم: اسبها زیبایی را/ قاچاق میکردند
آن سوی مرزها
برای نیر
فرزین آرزوی موفقیت دارم و به امید آنکه شعرهای بیشتر و بهتری از ایشان بخوانیم.
خدا سلام
کرد/ به کفشدوزک/ به زنبور/ به مورچه/ به برگ درخت/ به گل/ به سنگ/ و رویش را از من
برگرداند. ص44
میترا سرانی اصل 1402/8